در دعاوی مالی یا آنچه که مقصود از آن مال است چنانچه برای خواهان امکان اقامهی بینهی شرعی وجود نداشته باشد، میتواند با معرفی یک شاهد مرد و یا دوشاهد زن به ضمیمهی یک سوگند ادعّای خود را ثابت کند. این سوگند نیز مستلزم درخواست مدعّی است و دادگاه باید پس از آن، هرگاه درخواست را موجه تشخیص دهد قرار اتیان سوگند صادر نماید.
موضوعات مرتبط: در دعاوی ، سوگند ، ،
برچسبها :
در دعوای علیه متوفا، پس از ثابت شدن اصل حق، حاکم باید از مدعّی بخواهد که بر بقای حق خود قسم یاد کند. دعاوی که مستند آنها سندرسمی است، از این قاعده مستثنا میباشند. تفاوت بارز این قسم با سوگند بتّی و تکمیلی در این است که این سوگند مستلزم درخواست مدعّی نیست.
موضوعات مرتبط: در دعاوی ، سوگند ، ،
برچسبها :
راى دادگاه هرگاه راجع به ماهيت"و"قاطع دعوى"باشد، حكم است و در غير اينصورت قرار تلقى ميشود.
براى تلقى راى به عنوان حكم، اجتماع هر دو شرط لازم است یعنی اینکه راى در ماهيت دعوى سخن گفته باشد نه آنكه دادگاه وارد ماهيت شده باشد و سرانجام این ورود به صدور رای بر قاطعیت دعوی منجر گردد.
نكته : منظور از قاطع بودن راى آن است كه با صدور آن دادرسى تمام شود. قاطع بودن راى غير از قطعى بودن آن است.
اين يك اشتباه فاحش است كه تلقى راى به عنوان حكم يا قرار را به تناسب ورود يا عدم ورود در ماهيت بدانيم. چه بسا دادگاه چندين جلسه در ماهيت رسيدگى كرده باشد اما راى او در ماهيت نباشد، مثل آنكه دادگاه پس از ورود در ماهيت و انجام رسيدگى هاى مفصل، سر انجام قرار رد دعوى را به جهت عدم توجه دعوى به خواهان صادر نمايد.
قرار ها بر دو قسم هستند :
- قرارهايى كه به اعتبار قاطع نبودن قرار هستند مثل قرار كارشناسى و استماع شهادت شهود
- قرارهايي كه به اعتبار ماهوى نبودن قرار هستند مثل قرار رد يا سقوط دعوى
قرارهاى نخست را مقدماتى و قرارهاى دسته دوم را نهايي مي نامند.
عمده تفاوت حكم و قرار( نهايي) به شرح ذيل است:
- قرارها در قابليت تجديد نظر تابع حكم راجع. به اصل دعوى هستند.
- مرجع رسيدگى بعد از نقض قرار، دادگاه صادر كننده قرار است و مرجع رسيدگى بعد از نقض احكام ، دادگاه تجديد نظر است.
- هزينه دادرسى تجديد نظر از قرارها، بدون در نظر گرفتن خواسته يا بهاى آن مبلغ مشخص است ، اما هزينه تجديدنظر خواهى از احكام، در دعاوى مالى، تابع محكوم به است.( در حال حاضر ٤٪ محكوم به)
- قرار ها بر خلاف احكام قابليت اعاده دادرسى ندارند.
نكته: قرارها نيز همچون احكام قابليت اعتراض ثالث دارند.
- قرارها جز در موارد محدود( قرارسقوط دعوى و قرار رد دعوى كه به اعتبار امر مختومه، به. اعتبار نا مشروع بودن دعوى و يا به اعتبار خارج از مهلت بودن دعوى صادر شده باشد) اعتبار امر مختوم ندارند.
- قرارها هميشه حضورى تلقى ميشوند و تقسيم آراء به حضورى و غيابى به اعتبار احكام است.
موضوعات مرتبط: آشنایی با مفاهیم و قواعد حقوقی ، ،
برچسبها :
بر اساس قانون تصویب شده محروم کردن والدین از ارث پایه و اساس حقوقی و قانونی ندارد و هیچ کس نمی تواند دیگری را از چنین حقی محروم کند.
والدین مخصوصا پدر ها پس از مشاهده اندکی نافرمانی از فرزندان خود که مورد دلخواه آن ها نباشد بلافاصله از سلاح جدید و به روز خود یعنی محروم کردن آن ها از ارث استفاده می کنند. میراث افراد پس از مرگ آن ها معمولا به دو گروه مالی و معنوی تقسیم می شود اما آنچه اکثر اوقات با شنیدن کلمه ارث در ذهن متبادر می شود جنبه ی مالی و به جای گذاشتن مال و اموال از سوی والدین برای فرزندان است.
شنیدن کلمه از ارث محرومت می کنم برای بسیاری از جوانان ترسناک و گاها دلهره آور است اما به نوعی می توان عنوان کرد که این جمله وجاهت قانونی ندارد از این رو در بسیاری از کشور ها قوانین مربوط به تقسیم اموال متوفی تدوین و تهیه شده است.
وصیت تملیکی یا عهدی چیست؟
وصیت تملیکی عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی از مال خود را برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجانی تملیک کند. با این نوع وصیت، شخص می تواند تا حدودی تکلیف اموال خود را معین کند .
وصیت عهدی نیز عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور کند. مثل این که شخصی را وصی کند تا بعد از مرگش، بدهی های او را پرداخت کند.
موضوعات مرتبط: سایر موضوعات حقوقی ، وصیت نامه ، ،
برچسبها :
برای این که عقد صلح صحیح باشد، باید دارای شرایطی باشد. این شرایط عبارتند از:
1) اهلیت طرفین
بنابر ماده 753 ق.م «طرفین صلح باید دارای اهلیت باشند». بنابراین صلح مجنون و صغیر غیر ممیز باطل است و صلح سفیه و صغیر ممیز غیر نافذ است و با تنفیذ سرپرست ایشان نافذ و معتبر است.
2) مشروعیت و منفعت عقلائی داشتن مورد صلح
بنابراین صلح نسبت به مالی که مالیت ندارد یا منفعت عقلائی و مشروع ندارد، باطل است.
3) موضوع صلح
جهت عقد صلح که در هنگام عقد مورد تصریح قرار می گیرد، حتما باید مشروع باشد و الا عقد صلح صحیح نیست.
4) قصد و رضا
طرفین عقد صلح باید دارای قصد انشاء باشند. فقدان قصد در هر یک از دو طرف باعث بطلان عقد خواهد بود و فقدان رضا بنابر ماده 763 ق.م که می گوید: «صلح به اکراه نافذ نیست» سبب عدم نفوذ معامله می باشد
اقسام عقد صلح
صلح بر دو قسم است: صلح بر دعوی و صلح بدوی:
الف) صلح بر دعوی
صلح ممکن است در مورد رفع تنازع موجود واقع شود، مانند این که کسی پس از اقامه دعوا مالکیت، نسبت به زمینی بر دیگری، دعوا را با او صلح می کند و مبلغی به عنوان مال الصلح دریافت می کند، و ممکن است برای جلوگیری از تنازع احتمالی منعقد گردد، مانند این که کسی ملکی را از دیگری می خرد و کلیه حقوق فرضیه و احتمالیه خود را از هر جهت نسبت به مورد معامله با بایع به یک سیر نبات صلح می کند. فرقی نمی کند که منشاء تنازع معامله باشد یا غیر آن مانند اختلاف راجع به شرکت در اموال یا ارث، چنان که یکی از ورثه با ورثه دیگر در نصیب خود از ترکه مورث، اختلاف داشته باشد و آن را در مقابل مقدار معینی صلح کند.
ب) صلح بدوی
صلح بدوی، معامله ی مستقلی است که مبتنی بر تسالم می باشد و در ردیف بیع، هبه و اجاره یکی از عقود معینه است. بخاطر همین ماده 758 ق.م می گوید: «صلح در مقام معاملات، هر چند نتیجه معامله ای را که بجای آن واقع شده است می دهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن را ندارد؛ بنابراین اگر مورد صلح عین باشد در مقابل عوض نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود بدون این که شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری شود»
موضوعات مرتبط: عقود و قراردادها ، صلح ، ،
برچسبها :
طلاق بدترین اتفاقی است که یک خانواده ممکن است با آن روبهرو شود؛ اما گاهی چارهای جز طلاق وجود ندارد و ادامه زندگی مشترک به هیچ روشی ممکن نیست و حتی گاهی مضر است که در چنین وضعی در پیش گرفتن راه طلاق ناگزیر است . موجبات طلاق را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد :
- طلاق به درخواست شوهر
- طلاق به درخواست زن
طلاق به درخواست شوهر : به موجب شرع و قانون اجازه طلاق با مرد است ، البته قانون مدنی این اختیار را محدود کرده است و فرد باید به دادگاه مراجعه کند. ماده 1133 قانون مدنی در این خصوص میگوید مرد میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را کند.
طلاق به درخواست زن : در مواردی زن میتواند از دادگاه تقاضای طلاق کند و دادگاه نیز در صورت وجود شرایط قانونی مرد را مکلف به طلاق میکند یا اگر او این کار را انجام نداد ، به نمایندگی از مرد طلاق میدهد. علاوه بر این وکالت در طلاق نیز در این جا مفید است؛ چراکه اگر شرایط قانونی طلاق وجود داشت زن میتواند با اثبات آنها از وکالت در طلاق استفاده کند.
شرایطی که زن در صورت وجود آنها میتواند تقاضای طلاق کند به این شرح است:
۱- خودداری شوهر از دادن نفقه و همچنین عجز او و عدم امکان الزام شوهر.
۲- غیبت طولانی و بیخبر شوهر؛ پس از 4 سال مفقودالأثر بودن مرد، زن میتواند تقاضای طلاق کند.
۳- در موارد عسر و حرج؛ اگر ادامه زندگی، بدون مشقت و رنج ممکن نباشد، زن حق طلاق دارد. در این حالت با اثبات شرایط عسر و حرج خود (در این شرایط دادگاه مرد را مجبور به طلاق میکند) یا با توجه به وکالتی که از ابتدای عقد در شرایط ضمن عقد از مرد گرفته است، خود را مطلقه کند.
تبصره ماده 1133 قانون مدنی میگوید: زن نیز میتواند با وجود شرایط مقرر در مواد (1119) (1129) و (1130) این قانون، از دادگاه تقاضای طلاق نماید.
موضوعات مرتبط: حقوق خانواده ، گواهی عدم امکان سازش ، ،
برچسبها :
اعاده دادرسی از جمله روشهای فوقالعاده شکایت از احکام است که راهی برای برگشت به دادگاه صادرکننده حکم قبلی محسوب میشود؛ با این هدف که دادگاه از رأی قطعی سابق خود بازگردد، چرا که شاکی مدعی است صدور آن رأی از روی اشتباه بوده و دلایل موجود اجازه نمیدهد که چنین حکمی باقی بماند.
مبنای اعاده دادرسی
هدف اصلی از دادرسی حفظ حق و اجرای عدالت است و دادرس نیز مانند سایرین در معرض خطا و اشتباه قرار دارد. در صورتی که در نتیجه دادرسی حکمی صادر شود که با خطا همراه باشد، تردیدی نیست که باید به طور مجدد مورد رسیدگی قضایی قرار گیرد. بنابراین برای اینکه رأی دادگاهها مصون از خطا باشد، اعاده دادرسی پیشبینی شده است.
انواع اعاده دادرسی
اعاده دادرسی با توجه به نحوهی اقامه آن به دو نوع تقسیم میشود.
1) برابر بند الف ماده432ق.آ.د.م اگر متقاضی اعاده دادرسی مستقلاً آن را درخواست کند این درخواست، اعاده دادرسی اصلی محسوب میشود. یعنی چنانچه بدون اینکه دعوایی در جریان رسیدگی باشد یکی از طرفین حکمی که سابقاً صادر شده است، درخواستی را به عنوان اعاده دادرسی مطرح کند این درخواست اعاده دادرسی اصلی خواهد بود که باید ضمن دادخواست به دادگاه صلاحیتدار تقدیم شود.
2) در مقابل اعاده دادرسی اصلی، اعاده دادرسی طاری است که در بند ب همان ماده به آن اشاره شده است. اعاده دادرسی طاری در ضمن دادرسی مطرح میشود در حالی که در اعاده دادرسی اصلی پروندهای در حال رسیدگی نیست تا ضمن آن اعاده دادرسی مطرح شود.
چگونگی رسیدگی به دادخواست اعاده دادرسی
دادگاه پس از بررسی دادخواست اعاده دادرسی، امر را صورتجلسه نموده و به همین وسیله قرار قبول یا رد دادخواست را صادر مینماید. چنانچه قرار قبولی دادخواست صادر شود، دادگاه دستور تعیین وقت رسیدگی و ابلاغ آن به همراه نسخه دوم دادخواست به طرف مقابل و ابلاغ وقت به درخواستکننده را صادر مینماید. هرگاه قرار رد درخواست صادر شود، این قرار به طرفین ابلاغ میشود.
مرجع اعاده دادرسی
برابر مادهی432ق.آ.د.م مرجع صلاحیتدار در رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی دادگاهی است که حکم قطعی را صادر نموده است. بنابراین اگر دادگاه بدوی حکم قطعی را صادر نموده باشد، همان دادگاه مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی است و درصورت قبول این درخواست به استناد تبصرهی ذیل ماده435ق.آ.د.م رسیدگی ماهوی نموده و حکم مقتضی را صادر مینماید. حکم صادره توسط این دادگاه نیز طبق مقررات قابل تجدیدنظرخواهی است. درصورتی که دادگاه تجدیدنظر حکم قطعی را صادر نموده باشد، این دادگاه مرجع صالح برای اعاده دادرسی خواهد بود و درصورت قبول درخواست اعاده دادرسی و انجام رسیدگیهای لازم مبادرت به صدور رأی مینماید که این رأی قطعی خواهد بود. البته درصورتی که جهت درخواست اعاده دادرسی مغایرت دو حکم صادره از دادگاه واحد باشد، دادخواست اعاده دادرسی به شعبه دادگاه صادرکننده حکم دوم تقدیم میشود. اگر تقاضای اعاده دادرسی به استناد ماده18 اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب انجام شود، مرجع دریافت درخواست اعاده دادرسی به شرح زیر است:
الف) متقاضیان و معترضین به احکام قطعیت یافته مرحلهی بدوی و تجدیدنظر هر استان بعنوان خلاف بیٌن شرع بایستی به دادگستری همان استان مراجعه نمایند.
ب) متقاضیان و معترضین به احکام قطعیتیافته در دیوان عالی کشور و شعب تشخیص بعنوان خلاف بیٌن شرع بایستی برای تسلیم درخواست و مدارک خودشان به دادستانی کل کشور مراجعه نمایند.
ج) متقاضیان و معترضین به احکام قطعیتیافته در سازمان قضایی نیروهای مسلح به عنوان خلاف بیٌن شرع بایستی برای تسلیم درخواست و مدارک خودشان به نمایندگان حوزهی نظارت قضایی ویژه در سازمان قضایی نیروهای مسلح همان استان یا به رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح در تهران مراجعه نمایند.
موضوعات مرتبط: در دعاوی ، اعاده دادرسی ، ،
برچسبها :
از جمله موضوعاتی که در فقه و حقوق اسلامی در رابطه با خانواده و بهویژه زوجین مطرح میشود، موضوع طلاق است. طلاق پایانی بر زندگی مشترک زن و مرد است . اما پس از طلاق نیز ممکن است رابطه نکاح کاملا" قطع نشود ، در مواردی که طلاق، برابر قانون مدنی بائن نباشد رجعی است. در طلاق رجعی، تا موقعیکه عده زن منقضی نشده است، رابطه نکاح کاملاً قطع نشده است. بنابراین در ایام عده رجعیه، حقوق و تکالیف زوجیت تا آنجاکه با ماهیت طلاق سازگار باشد، به حکم قانون باقی میماند؛ نفقه زن به عهده شوهر است و دادگاه در صورت اختلاف باید میزان این نفقه را تعیین کند و اگر یکی از زوجین فوت کند، دیگری از او ارث میبرد.
اما در قانون طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود، طلاق یائسه، طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد و سوّمین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید، اعم از اینکه وصلت در نتیجة رجوع باشد یا در نتیجة نکاح جدید، را طلاق بائن میداند و زن را مستحق نفقه پس از طلاق نمی داند ، مگر در مواردی که شرح آن خواهد آمد .
(ماده 1145ق.م.) و مقرر میکند که در طلاق بائن برای شوهر حق رجوعش نیست.
(ماده 1144ق.م.) در طلاق بائن غیرحامله در مدت عدّه حق دریافت نفقه ندارد .(ماده 1109ق.م.) و در صورت حمل از شوهر تا زمان وضع حمل، مطلقه بائنه حق دریافت نفقه خواهد داشت (همین ماده)
در مورد علّت اینکه چرا نفقه زنی که با طلاق بائن میان او و شوهرش جدایی حاصل شده و ایام عدّه را میگذراند، به عهده شوهرش نمیباشد، گفته شده، از آنجا است که رابطه زوجیت چنین زنی با شوهرش کاملاً قطع شده و حملی نیز از وی ندارد. بر این مسئله اجماع محقق است .
در مورد نفقه زن آبستن که در ایام حمل، طلاق بائن داده شده، این بحث مطرح گردیده است که آیا نفقه از آن مادر است یا حمل؟ انتخاب هریک از این دو نظریه، دارای آثاری است که از بیان یکایک آنها صرفنظر میکنیم و به ذکر یک ثمره اکتفا خواهیم کرد: نفقه زوجه دینی است که بر ذمه زوج مستقر میشود و زوج نفقه گذشته خود را میتواند مطالبه کند در حالیکه نفقه اقارب چنین نیست و آنها نسبت به آینده میتوانند مطالبه نفقه نمایند.
(ماده 1206ق.م.)
قانون مدنی در مورد این موضوع ساکت است و صراحتاً حکمی در بارة آن ذکر نکرده است. معذلک، از عبارت مندرج در ماده 1109 قانون مدنی که میگوید: «زن حق نفقه ندارد» استفاده میشود که نفقه از آن مادر است نه حمل و معمولاً حقوقدانان نیز همین نظر را برگزیده و قویتر میدانند .
موضوعات مرتبط: حقوق خانواده ، طلاق ، نفقه ، ،
برچسبها :
مستفاد از مواد 22و89 و92 قانون آيين دادرسي كيفري مصوب 1392 اين است كه انجام مرحله تحقيقات مقدماتي در كليه جرايم از وظايف دادسرا است و طرح مستقيم پرونده در دادگاه و انجام تحقيقات فوق الذكر از سوي دادگاه تنها در موارد خاص و مصرح قانوني نظير تبصره يك ماده 285و306و340 قانون فوق الذكر امكان پذير است. از سوي ديگر مطابق ماده 313 قانون آيين دادرسي كيفري مصوب 1392 به اتهامات متعدد متهم بايد با رعايت صلاحيت ذاتي، توأمان و يكجا رسيدگي گردد و رعايت مقررات مربوط به صلاحيت محلي دادگاهها و تعدد جرم، صدور قرار تأمين كيفري و ...نيز اقتضاي رسيدگي يكجا و توأمان به اتهامات متهم به ارتكاب جرائم متعدد از درجات تعزيري مختلف 6و7و8 مي باشد و انجام تحقيقات مقدماتي نسبت به كليه جرائم مذكور مي بايد از سوي دادسرا صورت پذيرد و براي همه جرائم ارتكابي كيفرخواست صادر شود. بنابراين در فرض توأم بودن جرم درجه 7 با جرايم بالاتر امكان صدور كيفرخواست براي جرم درجه 7 به شرح مذكور وجود دارد و بنابراين تعارضي بين تبصره 1ماده 81 وماده 340 قانون آيين دادرسي كيفري وجود ندارد.
کد: 108352
گروه: نظریات مشورتی قانون آیین دادرسی کیفری 92
موضوعات مرتبط: نظریه های مشورتی ، ،
برچسبها :
زن پس از جاری شدن صیغه عقد و رسمیت یافتن ازدواج با همسرش میتواند از او نفقه طلب كند. در مقابل مرد نیز میتواند از همسرش تقاضای تمكین كند. این واژه یعنی زن موظف به برآوردن نیازهای زناشویی است. به این مساله تمكین خاص میگویند .و البته تمكین عام نیز مطرح است كه به معنای حضور زن در سر زندگیاش است .
آثار عدم تمکین زوجه :
1. عدم استحقاق زن نسبت به نفقه ( مستنداً به ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی) ،
2. کسب اجازه ازدواج مجدد از دادگاه( مواد ۱۶ و ۱۷ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۵ بهمن ماه ۱۳۵۳).
بنابراین برای آنکه مرد بتواند زن دوم بگیرد بایستی به دادگاه رجوع و با اثبات عدم تمکین همسرش، از دادگاه اجازه ی ازدواج مجدد بگیرد.
3. امکان طرح دعوی طلاق از سوی مرد
البته در کلیه ی موارد فوق اقدام شوهر بایستی مسبوق به سابقه ی اثبات عدم تمکین زن باشد. قاعدتا اول مرد دادخواست تمکین به دادگاه می دهد و چنانکه دادگاه زن را به تمکین محکوم نماید و حکم قطعی شود مرد می تواند از این حکم برای طرح دعاوی دیگر یعنی، طلاق، کسب اجازه ازدواج مجدد سود جوید. چنانچه مرد بخواهد زنش را طلاق دهد بایستی مهریه او را بپردازد، اما سایر حقوق مانند نفقه، نصف اموال مرد و … به زن تعلق نمی گیرد.
موضوعات مرتبط: حقوق خانواده ، ،
برچسبها :
برخی از قراردادها مانند عقد بیع (خرید و فروش)، اجاره، صلح و نکاح از جمله عقودی هستند که پس از آن طرفین حق برهم زدن آن را ندارند مگر بهواسطه یک دلیل قانونی یا اختیاری که در قرارداد برای فسخ معامله به آنها داده شده است. به این اختیار فسخ معامله که برخی از آنها توسط قانون به طرفین معامله داده شده یا در ضمن قرارداد به نفع طرفین شرط شده، در اصطلاح حقوقی، «خیار» میگویند.
به عبارت دیگر، در قراردادهایی که نامبرده شد، اصل بر این است که وقتی قراردادی منعقد میشود، طرفین به آن ملتزم بوده و در هیچشرایطی آن را زیرپا نگذارند، مگر اینکه صاحب حق فسخ، یا همان «خیار» باشند. به جمع انواع خیار، «خیارات» گفته میشود.
حالا وقتی صحبت از اسقاط کافه خیارات میشود، باید دید معنای جمله به طور کلی چه میشود؟ اسقاط یعنی ساقط کردن و از بین بردن؛ کافَه هم یعنی همه و تمام؛ خیارات هم که یعنی اختیار فسخی که در معاملات قطعی شده، برای ما وجود دارد. بنابراین ما با امضای بند «اسقاط کافه خیارات» تمام اختیارات فسخی را که قانون یا توافق برای ما در معاملات گذاشتهاند، از بین میبریم و ملتزم میشویم که تحت هیچ شرایطی قرارداد را فسخ نکنیم.
حالا که معنای جمله «اسقاط کافه خیارات» مشخص شد، باید دید انواع «خیارات» و بهخصوص «خیار غبن فاحش» چیست که در قراردادها بر اسقاط آن تاکید میشود.
موضوعات مرتبط: سایر موضوعات حقوقی ، خیارات ، ،
برچسبها :
انفساخ : انحلال قهری است بدین معنا که عقد، بدون نیاز به عمل حقوقی اضافی، خود به خود از بین میرود، و حق انتخاب برای طرفین یا دادگاه باقی نمیماند. یعنی بدون اراده ی طرفین عقد منحل میشود پس قهری بودن انحلال، منافاتی با ارادی بودن سبب آن ندارد، مثلاً ممکن است طرفین قبلاً تراضی نمایند که سه ماه بعد عقد خود به خود، منفسخ شود.
تفاسخ (اقاله) : اقاله در اصطلاح برانداختن و بهم زدن معامله با تراضی و سازش طرفین معامله و به جهت این که رضایت طرفین در ان شرط است .از ان به تفاسخ و تقایل نیز تعبیر شده است . اقاله فقط در عقود لازم قابل اجراست .عقد لازم عقدی است لازم الاجرا که طرفین نمی توانند به دلخواه خود ان را فسخ واز بین ببرند.در واقع اقاله را برای عقد جایز نمی توان اجرا کرد .عقد جایز عقدی است که طرفین هر وقت بخواهند می توانند ان را منحل کنند. اقاله راه حلی است برای انحلال ناپذیری عقود لازم .در تعریف اقاله قانونگذار عنوان داشته اقاله(تراضی دو طرف عقد لازم برای انحلال ان) یا بر هم زدن عقد لازم با توافق طرفین است.
فسخ : فسخ که به آن انحلال ارادی قرار داد نیز گفته میشود، در اصطلاح حقوقی عبارت است از پایان دادن حقوقی به قرار داد به وسیلۀ یکی از دو طرف قرارداد یا شخص ثالث.
فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی یکی از مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها میباشد.
بحث فسخ قرارداد، اختصاص به عقود لازم دارد، چرا که در عقود جائز هر کدام از طرفین میتواند هر زمان که اراده کند، عقد را بر هم زندفسخ، انشای یک طرفۀ انحلال قرارداد و تعهد میباشد، و مانند ابراء نوعی ایقاع است، یعنی این که یک طرف به طور مستقل میتواند حق فسخ خود را اعمال نماید، بدون این که نیازی به رضایت طرف دیگر باشد که به این عمل ایقاع گفته میشود
مبنای فسخ قرارداد ممکن است، متفاوت باشد؛ یعنی این که فسخ قرارداد مبتنی بر حقی است که یا به وسیلۀ توافق طرفین ایجاد شده است یا به وسیلۀ حکم مستقیم قانون به وجود آمده است و این حق برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث میباشد.
موضوعات مرتبط: آشنایی با مفاهیم و قواعد حقوقی ، ،
برچسبها :
وکالت بلاعزل وکالتی است که موکل ضمن عقد خارج لارمی حق عزل وکیل را از خود ساقط می کند .
- وکالت بلاعزل اگرچه وکالت ساده نیست و جزء وکالت غیر قابل فسخ و پایدار به شمار می رود؛ ولی از لحاظ ماهیتی، عقدی جایز است و همانند وکالت ساده با فوت یا جنون طرفین منفسخ و ازبین می رود و دیگر ارزش عملی ندارد و باطل می شود و اگر این وکالت چندین بار هم تفویض شده باشد باز هم با این اسباب ازبین می رود.ولی اگر وکیل مالی را از موکل به موجب عقد بیع خریده باشد و از موکل(فروشنده) وکالت بلاعزل فروش گرفته باشد؛در این حال مثلا اگر موکل بمیرد هر چند وکالت بلاعزل باطل و ازبین می رود؛ولی به منزله اسقاط حق وکیل (یعنی خریدار) نیست و مالکیت آن پابرجا است؛ چرا که قبلا طبق عقد بیع مالک مال بوده است.و در این حال وراث موکل باید آن مال را به صورت رسمی به وکیل انتقال دهند. بنابراین لازم است که مردم بعد از گرفتن وکالت بلاعزل فروش در مورد املاک یا خودرو، در عرصه وقت اقدام به انتقال قطعی و رسمی در دفاتر اسناد رسمی بدون حضور موکل(فروشنده) اقدام کنند؛ چرا که با فوت مثلا موکل(فروشنده) دیگر آن وکالت ارزشی ندارد و باید وراث متوفی جهت انتقال و امضاء سند رسمی اقدام کنند که این فرآیند وقت گیر و دارای مشکلات عدیده ای می باشد.
موضوعات مرتبط: عقود و قراردادها ، وکالت ، ،
برچسبها :
ابرا : چشم پوشی از حق دَینی است
اعراض : چشم پوشی از حق عینی است
زندان : مکانی است که فرد در آن قرار میگیرد
حبس : حالتی است که فرد در آن قرار میگیرد
ممانعت : کل حق را میگیرد
مزاحمت : کل حق را نمیگیرد
اذن : قبل واقعه حقوقی است
اجازه : بعد از واقعه است
تائید : تائید رای در دادگاه تجدید نظر
ابرام : تائید رای در دیوان عالی کشور
نقض: نقض رای در دیوان عالی کشور
فسخ : نقض رای در دادگاه تجدید نظر
گذشت : در امور کیفری است
رضایت : در امور حقوقی
اختیار : امری بیرونی است
اراده : امری درونی
موضوعات مرتبط: آشنایی با مفاهیم و قواعد حقوقی ، ،
برچسبها :
سؤال
۱ـ آیا حکم طلاق صادره از دادگاههای کشور کانادا در ایران قابلیت اجرا دارد؟
۲ـ آیا حکم صادره از آن محاکم بایستی بوسیله مأمورین سیاسی یا کنسولی ایران برابر با اصل گردد؟
نظریه شماره ۲۸۵/۹۴/۷ ـ ۵/۲/۱۳۹۴
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
۱ـ حکم طلاق صادره از دادگاه کشور کانادا در مورد زوجین ایرانی مستنداً به ماده ۱۵ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱/۱۲/۱۳۹۱ و ماده ۱۶۹ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱/۸/۱۳۵۶، زمانی واجد اثر حقوقی در ایران میگردد و قابلیت اجرا مییابد که در دادگاه صلاحیتدار ایران، تنفیذ گردد.
۲ـ بدیهـی است به تقاضانامه اجرای حکم، باید مدارک مصرح در ماده ۱۷۳ قانون اجرای احکام مدنی پیوست شده باشد.
موضوعات مرتبط: نظریه های مشورتی ، ،
برچسبها :
طبق ماده ۴ قانون روابط موجر و مستاجر سال ۷۶ به موجر اختیار داده میشود که دادخواستی دایر به مطالبه خسارت یا هزینههای پرداخت شده توسط موجر که به عهده مستاجر بوده است، به دادگاه بدهد.
اگر موجر گواهی مبنی بر اینکه دادخواستی به دادگاه داده است، بگیرد، به میزان مبلغی که موجر ادعا کرده، اجرای احکام به هنگام تخلیه ملک، مبلغی را که مستاجر به عنوان رهن در گرو او قرار داده است نگه میدارد تا به آن رسیدگی شود. این قسمت قانون دست مالک را باز گذاشته و به نفع موجر است.
در صورتی که پول رهن مستاجر آماده باشد و ملک نیز توسط مستاجر تخلیه شده باشد، اگر خسارتی از جانب مستاجر به ملک مذکور وارد شود، موجر میتواند به میزان خسارت وارد شده به ملک خود از پولی که به عنوان رهن از مستاجر گرفته است و در واقع ضمانتی از سوی مستاجر است، کسر کند و باقی مبلغ را به مستاجر بپردازد.
موضوعات مرتبط: عقود و قراردادها ، اجاره ، رهن ، ،
برچسبها :
شاید شما هم تاکنون با این مشکل مواجه یا شنیده باشید که دارنده چک نمی تواند برای مطالبه وجه آن از طریق کیفری اقدام نماید و تنها مطالبه وجه آن با تقدیم دادخواست حقوقی و پروسه طولانی آن امکان پذیر است .
برای اینکه چک کیفری باشد باید دارای شرایط ذیل باشد :
- دارنده چك بايد تا شش ماه از تاريخ صدور چك براي وصول آن به بانك مربوط مراجعه كند و ظرف شش ماه از تاريخ صدور گواهي عدم پرداخت چك شكايت نمايد.
- چك سفيدامضا داده نشده باشد.
- در متن چك قيد نشده باشد كه چك بابت تضمين انجام معامله است. (چنانچه در متن چك قيد تحقق شرطي براي وصول نشده يا در چك به صراحت ذكر نشده باشد كه چك بابت تضمين معامله اي است و در عين حال مدعي عليه به طريق ديگر اين مراتب را ثابت كند (مثلاً به وسيله دفتر تجارتي صادر كننده چك یا قرارداد) چك مورد بحث قابل تعقيب كيفري نيست.)
- چك بدون تاريخ نباشد.
- تاريخ واقعي صدور چك مقدم بر تاريخ مندرج در چك نباشد. (به روز باشد. )
- صاحب حساب با علم به بسته بودن حساب بانكي خود مبادرت به صادر كردن چك نكرده باشد.
- صادركننده چك قبل از تاريخ شكايت كيفري وجه چك را نقداً به دارنده آن پرداخت يا با موافقت شاكي خصوصي ترتيبي براي پرداخت آن نداده، يا موجبات پرداخت آن را در بانك محال عليه فراهم نكرده باشد.
- شاكي چك را بعد از شكايت كيفري به ديگري انتقال نداده يا حقوق خود را به نحو ديگري واگذار نكرده باشد، در غير اين صورت شكايت كيفري موقوف خواهد شد.
موضوعات مرتبط: حقوق تجاری ، چک ، ،
برچسبها :
آیا می دانید؟
اقاله سبب سقوط تعهد نیست ، بلکه سبب انحلال عقد است .
آیا میدانید؟
در عقد نکاح ، وقف و ضمان خیار شرط وجود ندارد .
آیا میدانید؟
خیار عیب ، تنها خیاری است که به صاحب آن دو حق می دهد . یا فسخ و یا ارش .
آیا میدانید؟
اگر وکیل خارج از حدود خود عمل کند ، ولی در جهت منافع موکل باشد باز غیر نافذ است .
آیا میدانید ؟
اجاره به مدت عمر موجر و یا مستاجر باطل است .
آیا میدانید ؟
1- درخواست تامین دلیل.
2- درخواست صدور گواهی انحصار وراثت.
3- درخواست مهر و موم.
4- درخواست ترکه.
5- درخواست تحریر ترکه. 6
6- درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش.
7- درخواست صدور صلح و سازش.
8- درخواست تاخیر اجرای حکم.
9- درخواست تعیین قیم.
10- درخواست تقسیم ترکه یا ارث
درخواست هایی هستند که به تنظیم دادخواست نیاز ندارند .
آیا میدانید ؟
زنا با زن شوهردار یا زنی که در عده رجعیه قرار دارد موجب حرمت ابدی است.
آیا میدانید ؟
ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی موکول به اجازه از سوی دولت است.
آیا میدانید ؟
در ازدواج موقت زن حق نفقه ندارد مگر اینکه در آن شرط شده باشد.
موضوعات مرتبط: آیا می دانید؟ ( حقوقی ) ، ،
برچسبها :
دو قاعده اساسی در ظهر نویسی جاریست
1- قاعده مسوولیت تضامنی ظهر نویسان
2- قاعده عدم ورود ایرادات
مسوولیت تضامنی ظهر نویسان
کلیه کسانی که در چک از خود امضاء بر جا می گذارند در مقابل دارنده چک مسوولیت تضامنی دارند و در صورتی که چک در سر رسید پرداخت نگردد، دارنده می تواند پس از گرفتن گواهی عدم پرداخت با رعایت مواعد قانونی،علیه هر یک از امضاء کنندگان بدون رعایت تقدم و تاخر اقدام به دعوا نماید و وجه چک را وصول کند.
ماده 249قانون تجارت در خصوص برات صراحتاً این موضوع را بیان می دارد و به دارنده برات این حق را می دهد که در صورت عدم تادیه و اعتراض به هر کدام از آنها که بخواهد (امضاء کنندگان) منفردا یا به چند نفر یا به تمام آنها مجتمعا رجوع نماید.
وهمین حق را هر یک از ظهر نویس ها نسبت به برات دهنده و ظهر نویسان ما قبل خود دارد. اقامه دعوا بر علیه یک یا چند نفر از مسوولین موجب اسقاط حق رجوع به سایر مسوولین برات نیست.
اقامه کننده دعوا ملزم نیست ترتیب ظهر نویسی را از حیث تاریخ رعایت کند وضامنی که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهر نویس را کرده فقط با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت نموده است.
لذا با توجه به ماده فوق الذکر ☝️مسوولیت هر یک از امضاء کنندگان چک به تفکیک توضیح داده میشود
الف- صادر کننده چک :
ایشان چک را ایجاد می کند و به دارنده آن تسلیم می نماید و با صدور چک باعث ایجاد مسئولیت برای انجام دستور پرداخت خواهد شد و چنانچه دستور او در سر رسید انجام نگیرد مسئول خسارت وارده به دارنده آن می باشد، زیرا نمی توان سند را به جریان گذاشت ومسئولیت اجرای آن را به عهده نگرفت
ب- ظهر نویسان چک :
ظهر نویس ، دارنده ی چکی است که چک خود را به وسیله ظهر نویسی به دیگری انتقال می دهد.
ظهر نویسی فقط یک انتقال طلب ساده نیست ، بلکه ظهر نویس پرداخت وجه چک را هم تضمین می کند. با انتقال چک رابطه بین ظهر نویس و دارنده چک قطع نمی شود، بلکه ظهر نویس در مقابل دارنده جدید چک ودارنده بعدی ضامن پرداخت است (ماده 249قانون تجارت)
ج- ضامنین چک :
قانون چک در خصوص ضامنین مقرراتی را ذکر ننموده، بلکه اجازه داده با رجوع به قانون تجارت این مهم حل شود.
در این خصوص بند آخر ماده 249قانون تجارت مقرر می دارد :( ضامن که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهر نویس را کرده با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت نموده است. )
بنابراین ، مسئولیت ضامن برات یا چک ، بسته به این است که از چه کسی ضمانت نموده است.
موضوعات مرتبط: حقوق تجاری ، ظهرنویسی ، ،
برچسبها :
توقيف اموال عملي حقوقي و موقت است لذا اموال توقيف شده پس از برائت محكوم عليه يا خوانده و يا پس از تاديه ديون به محكوم له يا شاكي يا خواهان ، " قابل برگشت" به مالك اوليه اموال ميباشد.
ولي ضبط اموال عملي حقوقي و دائم و غير قابل برگشت است لذا اموال مضبوط در يك پرونده مطروحه هميشه به نفع دولت جمع آوري ميگردد و "غير قابل برگشت" به مالك اوليه اموال ميباشد.
تمثيلا عملكرد سازمان جمع آوري اموال تمليكي كشور چنين عملي است.
واما مصادره اموال كه في الواقع اين عنوان حقوقي به ضبط اموالي تلقي ميگردد كه مصرح قانوني در منطوق قانون(متن قانون) داشته باشد، از جمله مفاد منطوق صريح قانون اساسي در اصل ٤٩، كه مبين استحصال ثروتهاي نامشروع توسط فرد يا افراد ميباشد.
موضوعات مرتبط: سایر موضوعات حقوقی ، توقیف اموال ، ضبط اموال ، مصادره اموال ، ،
برچسبها :
غیر رشید ( سفیه ) به کسی گفته می شود که پس از بلوغ، رشد کافی برای استیفاء حقوق مالی خود را کسب نکرده است یا بعد از تحصیل رشد، آن را از دست داده است. غیر رشید، در سنی حالت سفه بر او عارض میشود که نوعا میبایست رشید شده و از نظر عرفی، اقتضای رشد در او فراهم شده باشد، ولی مانعی موجب سفاهت او شده است. در حالی که صغیر ممیز فردی است که هنوز به سن بلوغ نرسیده، ولی تا حدی قدرت درک و تشخیص و تمییز سود و زیان در معاملات را به دست آورده است. میتوان گفت که هر غیر ممیزی، غیر رشید هم هست، اما هیچ ممیزی پیش از بلوغ، رشید محسوب نمیشود. در مرحله تمیز، فرد سود و زیان را از هم تشخیص میدهد، اما این تشخیص در او به صورت ملکه در نیامده است؛ این در حالی است که رشد یک ملکه و کیفیت نفسانی است که بعد از بلوغ پدید می آید.
تفاوت سفیه و مجنون:
تفاوت بین سفیه و مجنون در این است که مجنون اصولا فاقد قوه ادراک و تعقل میباشد، در حالیکه سفیه تا حدودی قوه درک و تشخیص دارد و حتی ممکن است دارای مدارج علمی و ارزش اجتماعی باشد، لیکن به دلیل ضعف قوای دماغی یا ضعف اراده، نمیتواند اموال خود را به طور عاقلانه اداره کند. در واقع او تنها فاقد عقل معاش است؛ یعنی در معاملات فریب میخورد و اموال خود را در راههای غیر عقلائی مصرف مینماید.
موضوعات مرتبط: سایر موضوعات حقوقی ، مجنون ، سفیه ، صغیر ممیز ، ،
برچسبها :