قانون مدنی قسمت هشتم
كتاب ششم - در قرابت
ماده1031- قرابت بر دو قسم است قرابت نسبی و قرابت سببی.
ماده1032- قرابت نسبی بترتیب طبقات ذیل است :
طبقه اول - پدر و مادر اولاد و اولاد اولاد.
طبقه دوم - اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها.
طبقه سوم - اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها.
در هر طبقه درجات قرب و بعد قرابت نسبی بعده نسلها در آن طبقه معین میگردد مثلا در طبقه اول قرابت پدر و مادر با اولاد در درجه اول و نسبت به اولاد اولاد در درجه دوم خواهد بود و هكذا در طبقه دوم قرابت برادر و خواهر وجد و جده در درجه اول از طبقه دوم و اولاد برادر و خواهر و جد پدر در درجه دوم از طبقه دوم خواهد بود و در طبقه سوم قرابت عمو و دائی و عمه و خاله در درجه اول از طبقه سوم و درجه اولاد آنها در درجه دوم از آن طبقه است .
ماده1033- هر كس در هر خط و بهر درجه كه با یك نفر قرابت نسبی داشته باشد در همان خط و به همان درجه قرابت سببی با زوج یا زوجه او خواهد داشت بنابراین پدر و مادر زن یك مرد اقربای درجه اول آن مرد و برادر و خواهر شوهر یك زن از اقربای سببی درجه دوم آن زن خواهند بود.
كتاب هفتم - در نكاح و طلاق
ماده1031- قرابت بر دو قسم است قرابت نسبی و قرابت سببی.
ماده1032- قرابت نسبی بترتیب طبقات ذیل است :
طبقه اول - پدر و مادر اولاد و اولاد اولاد.
طبقه دوم - اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها.
طبقه سوم - اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها.
در هر طبقه درجات قرب و بعد قرابت نسبی بعده نسلها در آن طبقه معین میگردد مثلا در طبقه اول قرابت پدر و مادر با اولاد در درجه اول و نسبت به اولاد اولاد در درجه دوم خواهد بود و هكذا در طبقه دوم قرابت برادر و خواهر وجد و جده در درجه اول از طبقه دوم و اولاد برادر و خواهر و جد پدر در درجه دوم از طبقه دوم خواهد بود و در طبقه سوم قرابت عمو و دائی و عمه و خاله در درجه اول از طبقه سوم و درجه اولاد آنها در درجه دوم از آن طبقه است .
ماده1033- هر كس در هر خط و بهر درجه كه با یك نفر قرابت نسبی داشته باشد در همان خط و به همان درجه قرابت سببی با زوج یا زوجه او خواهد داشت بنابراین پدر و مادر زن یك مرد اقربای درجه اول آن مرد و برادر و خواهر شوهر یك زن از اقربای سببی درجه دوم آن زن خواهند بود.
كتاب هفتم - در نكاح و طلاق
باب اول - در نكاح
فصل اول - در خواستگاری
ماده1034- هر زنی را كه خالی از موانع نكاح باشد می توان خواستگاری نمود.
ماده1035- وعده ازدواج ایجاد علقه زوجیت نمیكند اگر چه تمام یا قسمتی از مهریه كه بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر گردیده پرداخت شده باشد بنابراین هر یك از زن و مرد مادام كه عقد نكاح جاری نشده می تواند از وصیت امتناع كند و طرف دیگر نمی تواند بهیچوجه او را مجبور به ازدواج كرده و یا از جهت صرف امتناع از وصلت مطالبه خسارتی نماید.
ماده 1036- حذف شد.
ماده1037- هر یك از نامزدها می تواند در صورت بهم خوردن وصلت منظور هدایائی را كه بطرف دیگر یا ابوین او برای وصلت منظور داده است مطالبه كند. اگر عین هدایا موجود نباشد مستحق قیمت هدایائی خواهد بود كه عادتا نگاه داشته میشود مگر اینكه آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر تلف شده باشد.
ماده1038- مفاد ماده قبل از حیث رجوع بقیمت در موردی كه وصلت منظور در اثر فوت یكی از نامزدها بهم بخورد مجری نخواهد بود.
ماده 1039- حذف شد.
ماده1040- هر یك از طرفین میتواند برای انجام وصلت منظور از طرف مقابل تقاضا كند كه تصدیق طبیب بصحت از امراض مسریه مهم از قبیل سفلیس و سوزاك و سل ارائه دهد.
فصل دوم - قابلیت صحی برای ازدواج
ماده1041- نكاح قبل از بلوغ ممنوع است .
تبصره- عقد نكاح قبلا از بلوغ با اجازه ولی و به شرط رعایت مصلحت مولی علیه صحیح می باشد.
ماده1042- حذف شد.
ماده1043- نكاح دختری كه هنوز شوهر نكرده اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه كند اجازه او ساقط و در این صورت دختر میتواند با معرفی كامل مردی كه میخواهد با او ازدواج نماید و شرایط نكاح و مهری كه بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.
ماده1044- در صورتی كه پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آنها نیز عادتا" غیر ممكن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.
تبصره - ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می باشد.
فصل سوم - در موانع نكاح
ماده1045- نكاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است اگر چه قرابت حاصل از شبهه یا زنا باشد :
1- نكاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات هر قدر كه بالا برود.
2- نكاح با اولاد هر قدر كه پائین برود.
3- نكاح با برادر و خواهر و اولاد آنها تا هر قدر كه پائین برود.
4- نكاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات .
ماده1046- قرابت رضاعی از حیث حرمت نكاح در حكم قرابت نسبی است مشروط بر اینكه:
اولا - شیر زن از حمل مشروع حاصل شده باشد.
ثانیا - شیر مستقیما از پستان مكیده شده باشد.
ثالثا - طفل لااقل یك شبانه روز و یا 15 دفعه متوالی شیر كامل خورده باشد بدون اینكه در بین غذای دیگر یا شیر زن دیگر را بخورد.
رابعا - شیر خوردن طفل قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد.
خامسا - مقدار شیری كه طفل خورده است از یك زن و از یك شوهر باشد بنابراین اگر طفل در شبانه روز مقداری از شیر یك زن و مقداری از شیر زن دیگر بخورد موجب حرمت نمیشود اگر چه شوهر آن دو زن یكی باشد. و همچنین اگر یك زن یك دختر و یك پسر رضاعی داشته باشد كه هر یك را از شیر متعلق بشوهر دیگر شیر داده باشد آن پسر و یا آن دختر برادر و خواهر رضاعی نبوده و ازدواج بین آنها از این حیث ممنوع نمیباشد.
ماده1047- نكاح بین اشخاص ذیل بواسطه مصاهره ممنوع دائمی است :
1- بین مرد و مادر و جدات زن او از هر درجه كه باشد اعم از نسبی و رضاعی.
2- بین مرد و زنی كه سابقا زن پدر و یا زن یكی از اجداد یا زن پسر یا زن یكی از احفاد او بوده است هر چند قرابت رضاعی باشد.
3- بین مرد با اناث از اولاد زن از هر درجه كه باشد ولو رضاعی مشروط بر اینكه بین زن و شوهر زناشویی واقع شده باشد.
ماده1048- جمع بین دو خواهر ممنوع است اگر چه بعقد منقطع باشد.
ماده1049- هیچكس نمیتواند دختر برادر زن و یا دختر خواهر زن خود را بگیرد مگر با اجازه زن خود.
ماده1050- هر كس زن شوهر دار را با علم بوجود علقه زوجیت و حرمت نكاح و یا زنی را كه در عده طلاق یا در عده وفات است با علم بعده و حرمت نكاح برای خود عقد كند عقد باطل و آن زن مطلقا بر آن شخص حرام موبد میشود.
ماده1051- حكم مذكور در ماده فوق در موردی نیز جاری است كه عقد از روی جهل بتمام یا یكی از امور مذكوره فوق بوده و نزدیكی هم واقع شده باشد در صورت جهل و عدم وقوع نزدیكی عقد باطل ولی حرمت ابدی حاصل نمیشود.
ماده1052- تفریقی كه بالعان حاصل میشود موجب حرمت ابدی است .
ماده1053- عقد در حال احرام باطل است و با علم بحرمت موجب حرمت ابدی است .
ماده1054- زنای با زن شوهر دار یا زنی كه در عده و رجعیه است موجب حرمت ابدی است .
ماده1055- نزدیكی بشبهه و زنا اگر سابق بر نكاح باشد از حیث مانعیت نكاح در حكم نزدیكی با نكاح صحیح است ولی مبطل نكاح سابق نیست .
ماده1056- اگر كسی با پسری عمل شنیع كند نمیتواند مادر یا خواهر یا دختر او را تزویج كند.
ماده1057- زنی كه سه مرتبه متوالی زوجه یكنفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام میشود مگر اینكه بعقد دائم بزوجیت مرد دیگری در آمده و پس از وقوع نزدیكی با او بواسطه طلاق یا فسخ یا فوت فراق حاصل شده باشد.
ماده1058- زن هر شخصی كه به نه طلاق كه شش تای آن عددی است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام موبد میشود.
ماده1059- نكاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست .
ماده1060- ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجه در مواردی هم كه مانع قانونی ندارد موكول به اجازه مخصوص از طرف دولت است .
ماده1061- دولت میتواند ازدواج بعضی از مستخدمین و مامورین رسمی و محصلین دولتی را با زنی كه تبعه خارجه باشد موكول به اجازه مخصوص نماید.
فصل چهارم - شرایط صحت نكاح
ماده1062- نكاح واقع میشود به ایجاب و قبول بالفاظی كه صریحا دلالت بر قصد ازدواج نماید.
ماده1063- ایجاب و قبول ممكنست از طرف خود مرد و زن صادر شود و یا از طرف اشخاصی كه قانونا حق عقد دارند.
ماده1064- عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.
ماده1065- توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است .
ماده1066- هر گاه یكی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد باشاره از طرف لال نیز واقع میشود مشروط بر اینكه بطور وضوح حاكی از انشاء عقد باشد.
ماده1067- تعیین زن و شوهر بنحوی كه برای هیچیك از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نكاح است .
ماده1068- تعلیق در عقد موجب بطلان است .
ماده1069- شرط خیار فسخ نسبت بعقد نكاح باطل است ولی در نكاح دائم شرط خیار نسبت به صداق جایز است مشروط بر اینكه مدت آن معین باشد و بعد از فسخ مثل آنست كه اصلا مهر ذكر نشده باشد.
ماده1070- رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هر گاه مكره بعد از زوال كره عقد را اجازه كند نافذ است مگر اینكه اكراه بدرجه بوده كه عاقد فاقد قصد باشد.
فصل پنجم - وكالت در نكاح
ماده1071- هر یك از مرد و زن می تواند برای عقد نكاح وكالت بغیر دهد.
ماده1072- در صورتیكه وكالت بطور اطلاق داده شود وكیل نمی تواند موكله را برای خود تزویج كند مگر اینكه این اذن صریحا باو داده شده باشد.
ماده1073- اگر وكیل از آنچه كه موكل راجع بشخص یا مهر یا خصوصیات دیگر معین كرده تخلف كند صحت عقد متوقف بر تنفیذ موكل خواهد بود.
ماده1074- حكم ماده فوق در موردی نیز جاری است كه وكالت بدون قید بوده و وكیل مراعات مصلحت موكل را نكرده باشد.
فصل ششم - در نكاح منقطع
ماده1075- نكاح وقتی منقطع است كه برای مدت معینی واقع شده باشد.
ماده1076- مدت نكاح منقطع باید كاملا معین شود.
ماده1077- در نكاح منقطع احكام راجع بوراثت زن و به مهر او همانست كه در باب ارث و در فصل آتی مقرر شده است .
فصل هفتم- در مهر
ماده1078- هر چیزی را كه مالیت داشته و قابل تملك نیز باشد می توان مهر قرار داد.
ماده1079- مهر باید بین طرفین تا حدی كه رفع جهالت آنها بشود معلوم باشد.
ماده1080- تعیین مقدار مهر منوط بتراضی طرفین است .
ماده1081- اگر در عقد نكاح شرط شود كه در صورت عدم تادیه مهر در مدت معین نكاح باطل خواهد بود نكاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است .
ماده1082- بمجرد عقد ، زن مالك مهر می شود میتواند هر نوع تصرفی كه بخواهد در آن بنماید.
ماده1083- برای تادیه تمام یا قسمتی از مهر می توان مدت یا اقساطی قرار داد.
ماده1084- هر گاه مهر عین معین باشد و معلوم گردد قبل از عقد معیوب بوده و یا بعد از عقد و قبل از تسلیم عیوب و یا تلف شود شوهر ضامن عیب و تلف است .
ماده1085- زن می تواند تا مهر باو تسلیم نشده از ایفاء وظایفی كه در مقابل شوهر دارد امتناع كند مشروط بر اینكه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.
ماده1086- اگر زن قبل از اخذ مهر باختیار خود بایفاء وظائفی كه در مقابل شوهر دارد قیام نمود دیگر نمی تواند از حكم ماده قبل استفاده كند معذالك حقی كه برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.
ماده1087- اگر در نكاح دائم مهر ذكر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نكاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از عقد مهر را بتراضی معین كنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آنها نزدیكی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود .
ماده1088- در مورد ماده قبل اگر یكی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیكی بمیرد زن مستحق هیچگونه مهری نیست .
ماده1089- ممكن است اختیار تعیین مهر بشوهر یا شخص ثالثی داده شود در این صورت شوهر یا شخص ثالث می تواند مهر را هر قدر بخواهد معین كند.
ماده1090- اگر اختیار تعیین مهر به زن داده شود زن نمیتواند بیشتر از مهرالمثل معین نماید.
ماده1091- برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقران اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود.
ماده1092- هر گاه شوهر قبل از نزدیكی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلا داده باشد حق دارد مازاد از نصف را عینا یا مثلا یا قیمتا استرداد كند.
ماده1093- هر گاه مهر در عقد ذكر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیكی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود.
ماده1094- برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می شود.
ماده1095- در نكاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است .
ماده1096- در نكاح منقطع موت زن در اثناء مدت موجب سقوط مهر نمیشود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیكی نكند.
ماده1097- در نكاح منقطع هر گاه شوهر قبل از نزدیكی تمام مدت نكاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد.
ماده1098- در صورتی كه عقد نكاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیكی واقع نشده زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته شوهر میتواند آن را استرداد نماید.
ماده1099- در صورت جهل زن بفساد نكاح و وقوع نزدیكی زن مستحق مهرالمثل است .
ماده1100- در صورتیكه مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملك غیر باشد در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر اینكه صاحب مال اجازه نماید.
ماده1101- هر گاه عقد نكاح قبل از نزدیكی بجهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد مگر در صورتیكه موجب فسخ ، عنن باشد كه در این صورت با وجود فسخ نكاح زن مستحق نصف مهر است .
فصل هشتم - در حقوق و تكالیف زوجین نسبت بیكدیگر
ماده1102- همینكه نكاح بطور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تكالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار میشود.
ماده1103- زن و شوهر مكلف بحسن معاشرت با یكدیگرند.
ماده1104- زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود بیكدیگر معاضدت نمایند.
ماده1105- در روابط زوجین ریاست خانواده از خصائص شوهر است .
ماده1106- در عقد دائم نفقه زن بعهده شوهر است .
ماده1107- نفقه عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاث البیت كه بطور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن بداشتن خادم یا احتیاج او بواسطه مرض یا نقصان اعضاء.
ماده1108- هر گاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع كند مستحق نفقه نخواهد بود.
ماده1109- نفقه مطلقه رجعیه در زمان عده بر عهده شوهر است مگر اینكه طلاق در حال نشوز واقع شده باشد لیكن اگر عده از جهت فسخ نكاح یا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود كه در اینصورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت .
ماده1110- در عده وفات زن حق نفقه ندارد.
ماده1111- زن میتواند در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه بمحكمه رجوع كند در اینصورت محكمه میزان نفقه را معین و شوهر را بدادن آن محكوم خواهد كرد.
ماده1112- اگر اجراء حكم مذكور در ماده قبل ممكن نباشد مطابق ماده1129 رفتار خواهد شد.
ماده1113- در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر اینكه شرط شده یا آنكه عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.
ماده1114- زن باید در منزلی كه شوهر تعیین میكند سكنی نماید مگر آنكه اختیار تعیین منزل بزن داده شده باشد.
ماده1115- اگر بودن زن با شوهر در یك منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن میتواند مسكن علیحده اختیار كند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محكمه حكم بازگشت بمنزل شوهر نخواهد داد و مادام كه زن در بازگشتن بمنزل مزبور معذور است نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.
ماده1116- در مورد ماده فوق مادام كه محاكمه بین زوجین خاتمه نیافته محل سكنای زن بتراضی طرفین معین می شود و در صورت عدم تراضی محكمه با جلب نظر اقربای نزدیك طرفین منزل زنرا معین خواهد نمود و در صورتیكه اقربائی نباشد خود محكمه محل مورد اطمینانی را معین خواهد كرد.
ماده1117- شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی كه منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع كند.
ماده1118- زن مستقلا می تواند در دارائی خود هر تصرفی را كه می خواهد بكند.
ماده1119- طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی كه مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنماید مثل اینكه شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غائب شود یا ترك انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوءقصد كند یا سوء رفتاری نماید كه زندگانی آنها با یكدیگر غیر قابل تحمل شود زن وكیل و وكیل در توكیل باشد كه پس از اثبات تحقق شرط در محكمه و صدور حكم نهایی خود را مطلقه سازد.
باب دوم - در انحلال عقد نكاح
ماده1120- عقد نكاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می- شود.
فصل اول - در مورد امكان فسخ نكاح
ماده1121- جنون هر یك از زوجین بشرط استقرار اعم از اینكه مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است .
ماده1122- عیوب ذیل در مرد كه مانع از ایفاء وظیفه زناشوئی باشد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:
1- عنن بشرط اینكه بعد از گذشتن مدت یكسال از تاریخ رجوع زن به حاكم رفع نشود .
2- خصاء
3- عنن به شرط اینكه ولو یكبار عمل زناشوئی را انجام نداده باشد.
4- مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه ای كه قادر به عمل زناشوئی نباشد.
ماده1123- عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود :
1- قرن .
2- جذام .
3- برص .
4- افضاء
5- زمین گیری.
6- نابینائی از هر دو چشم .
ماده1124- عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است كه عیب مزبور در حال عقد وجود داشته است .
ماده1125- جنون و عنن در مرد هر گاه بعد از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.
ماده1126- هر یك از زوجین كه قبل از عقد عالم بامراض مذكوره در طرف دیگر بوده بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت .
ماده1127- هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یكی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت كه از نزدیكی با او امتناع نماید و امتناع بعلت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود.
ماده1128- هر گاه در یكی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود كه طرف مذكور فاقد وصف مقصود بود برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذكور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد.
ماده1129- در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه و عدم امكان اجراء حكم محكمه و الزام او بدادن نفقه زن میتواند برای طلاق بحاكم رجوع كند و حاكم شوهر او را اجبار بطلاق مینماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه .
ماده1130- در مورد زیر زن میتواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید در صورتیكه برای محكمه ثابت شود كه دوام زوجیت موجب عسر و حرج است میتواند برای جلوگیری از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورت میسر نشدن به اذن حاكم شرع طلاق داده میشود.
ماده1131- خیار فسخ فوری است و اگر طرفی كه حق فسخ دارد بعد از اطلاع بعلت فسخ نكاح را فسخ نكند خیار او ساقط میشود بشرط اینكه علم بحق فسخ و فوریت آن داشته باشد تشخیص مدتیكه برای امكان استفاده از خیار لازم بوده بنظر عرف و عادت است .
ماده1132- در فسخ نكاح رعایت ترتیباتی كه برای طلاق مقرر است شرط نیست .
فصل دوم - در طلاق
مبحث اول - در كلیات
ماده1133- مرد میتواند هر وقت كه بخواهد زن خود را طلاق دهد.
ماده1134- طلاق باید بصیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل كه طلاق را بشنوند واقع گردد.
ماده1135- طلاق باید منجر باشد و طلاق معلق بشرط باطل است .
ماده1136- طلاق دهنده باید بالغ و عادل و قاصد و مختار باشد .
ماده1137- ولی مجنون دائمی میتواند در صورت مصلحت مولی علیه زن او را طلاق دهد.
ماده1138- ممكن است صیغه طلاق را بتوسط وكیل اجرا نمود.
ماده1139- طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه بانقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود.
ماده1140- طلاق زن در مدت عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نیست مگر اینكه زن حامل باشد یا طلاق قبل از نزدیكی با زن واقع شود یا شوهر غائب باشد بطوری كه اطلاع از عادت زنانگی بودن زن نتواند حاصل كند.
ماده1141- طلاق در طهر مواقعه صحیح نیست مگر اینكه زن یائسه یا حامل باشد.
ماده1142- طلاق زنی كه با وجود اقتضای سن عادت زنانگی نمی شود وقتی صحیح است كه از تاریخ آخرین نزدیكی با زن سه ماه گذشته باشد.
مبحث دوم - در اقسام طلاق
ماده1143- طلاق بر دو قسم است : بائن و رجعی
ماده1144- در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست .
ماده1145- در موارد ذیل طلاق بائن است :
1- طلاقیكه قبل از نزدیكی واقع شود.
2- طلاق یائسه .
3- طلاق خلع و مبارات مادام كه زن رجوع بعوض نكرده باشد.
4- سومین طلاق كه بعد از سه وصلت متوالی بعمل آید اعم از اینكه وصلت در نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نكاح جدید .
ماده1146- طلاق خلع آنستكه زن بواسطه كراهتی كه از شوهر خود دارد در مقابل مالی كه بشوهر می دهد طلاق بگیرد اعم از اینكه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا كمتر از مهر باشد.
ماده1147- طلاق مبارات آنستكه كراهت از طرفین باشد ولی در این صورت عوض باید زائد بر میزان مهر نباشد.
ماده1148- در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است .
ماده1149- رجوع در طلاق بهر لفظ یا فعلی حاصل می شود كه دلالت بر رجوع كند مشروط بر اینكه مقرون بقصد رجوع باشد.
مبحث سوم - در عده
ماده1150- عده عبارت است از مدتی كه تا انقضای آن زنی كه عقد نكاح او منحل شده است نمیتواند شوهر دیگر اختیار كند.
ماده1151- عده طلاق و عده فسخ نكاح سه طهر است مگر اینكه زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند كه در این صورت عده او سه ماه است .
ماده1152- عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد نكاح منقطع در غیر حامل دو طهر است مگر اینكه زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند كه در اینصورت چهل و پنج روز است .
ماده1153- عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است .
ماده1154- عده وفات چه در دائم و چه در منقطع در هر حال چهار ماه و ده روز است مگر اینكه زن حامل باشد كه در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است مشروط بر اینكه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد والا مدت عده همان چهار ماه و ده روز خواهد بود.
ماده1155- زنی كه بین او و شوهر خود نزدیكی واقع نشده و همچنین زن یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نكاح ولی عده وفات در هر مورد باید رعایت شود.
ماده1156- زنی كه شوهر او غایب مفقودالاثر بوده و حاكم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگاهدارد.
ماده1157- زنی كه به شبهه با كسی نزدیكی كند باید عده طلاق نگاهدارد.
كتاب هشتم - در اولاد
باب اول -در نسب
ماده1158- طفل متولد در زمان زوجیت ملحق به شوهر است مشروط بر اینكه از تاریخ نزدیكی تا زمان تولد كمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد.
ماده1159- هر طفلی كه بعد از انحلال نكاح متولد شود ملحق به شوهر است مشروط بر اینكه مادر هنوز شوهر نكرده و از تاریخ انحلال نكاح تا روز ولادت طفل بیش از دو ماه نگذشته باشد مگر آن كه ثابت شود كه از تاریخ نزدیكی تا زمان ولادت كمتر از شش ماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.
ماده1160- در صورتیكه عقد نكاح پس از نزدیكی منحل شود و زن مجددا شوهر كند و طفلی از او متولد گردد طفل بشوهری ملحق می شود كه مطابق مواد قبل الحاق او به آن شوهر ممكن است در صورتی كه مطابق مواد قبل الحاق طفل بهر دو شوهر ممكن باشد طفل ملحق بشوهر دوم است مگر آنكه امارات قطعیه بر خلاف آن دلالت كند.
ماده1161- در مورد مواد قبل هر گاه شوهر صریحا یا ضمنا اقرار به ابوت خود نموده باشد دعوی نفی ولد از او مسموع نخواهد بود.
ماده1162- در مورد مواد قبل دعوی نفی ولد باید در مدتیكه عادتا پس از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل برای امكان اقامه دعوی كافی می باشد اقامه گردد و در هر حال دعوی مزبور پس از انقضاء دو ماه از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل مسموع نخواهد بود.
ماده1163- در موردیكه شوهر مطلع از تاریخ حقیقی تولد طفل نبوده و تاریخ تولد را برای او مشتبه نموده باشند بنوعی كه موجب الحاق طفل به او باشد و بعدها شوهر از تاریخ حقیقی تولد مطلع شود مدت مرور زمان دعوی نفی دو ماه از تاریخ كشف خدعه خواهد بود.
ماده1164- احكام مواد قبل در مورد طفل متولد از نزدیكی به شبهه نیز جاری است اگر چه مادر طفل مشتبه نباشد.
ماده1165- طفل متولد از نزدیكی بشبهه فقط ملحق بطرفی می شود كه در اشتباه بوده و در صورتیكه هر دو در اشتباه بودهاند ملحق بهر دو خواهد بود.
ماده1166- هر گاه بواسطه وجود مانعی نكاح بین ابوین طفل باطل باشد نسبت طفل بهر یك از ابوین كه جاهل بر وجود مانع بوده مشروع و نسبت بدیگری نامشروع خواهد بود. در صورت جهل هر دو نسب طفل نسبت بهر دو مشروع است .
ماده1167- طفل متولد از زنا ملحق به زانی نمیشود.
باب دوم - در نگاهداری و تربیت اطفال
ماده1168- نگاهداری اطفال هم حق و هم تكلیف ابوین است .
ماده1169- برای نگاهداری طفل مادر تا دو سال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت پس از انقضاء اینمدت حضانت با پدر است مگر نسبت باطفال اناث كه تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود.
شماره : 0101/32130
تاريخ : 10/9/1382
طرح «اصلاح ماده 1169 قانون مدني مصوب 1314 (حضانت طفل)» مصوب مورخ 6/5/1381 مجلس شوراي اسلامي كه مورد ايراد شوراي نگهبان قرار گرفته و در اجراي اصل يكصد و دوازدهم (112) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به مجمع تشخيص مصلحت نظام ارجاع گرديده بود ، در جلسه رسمي مجمع به شرح ماده واحده ذيل به تصويب رسيد .
ماده واحده : براي حضانت و نگهداري طفلي كه ابوين او جدا از يكديگر زندگي مي كنند ، مادر تا سن 7 سالگي اولويت دارد و پس از آن با پدر است .
تبصره : بعد از هفت سالگي در صورت حدوث اختلاف ، حضانت طفل با رعايت مصلحت كودك به تشخيص دادگاه مي باشد .
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده و يك تبصره در اجراي اصل يكصد و دوازدهم (112) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در جلسه روز شنبه مورخ هشتم آذرماه يكهزار و سيصد و هشتاد و دو شوراي مجمع تشخيص مصلحت نظام به تصويب رسيد .
ماده1170- اگر مادر در مدتیكه حضانت طفل با او است مبتلا بجنون شود یا بدیگری شوهر كند حق حضانت با پدر خواهد بود.
ماده1171- در صورت فوت یكی از ابوین حضانت طفل با آنكه زنده است خواهد بود هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین كرده باشد.
ماده1172- هیچیك از ابوین حق ندارند در مدتیكه حضانت طفل بعهده آنها است از نگاهداری او امتناع كند در صورت امتناع یكی از ابوین حاكم باید بتقاضای دیگری یا تقاضای قیم یا یكی از اقربا و یا بتقاضای хЯعی المعموم نگاهداری طفل را بهر یك از ابوین كه حضانت بعهده او است الزام كند و در صورتی كه الزام ممكن یا موثر نباشد حضانت را بخرج پدر و هر گاه پدر فوت شده باشد بخرج مادر تامین كند.
ماده(1173) در تاریخ 11/6/76 بشرح زیر اصلاح می گردد:
ماده1173- هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری كه طفل تحت حضانت اوست ، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد ، محكمه میتواند بتقاضای اقربای طفل یا بتقاضای قیم او یا بتقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را كه برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ كند.
موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یك از والدین است :
1- اعتیاد زیان آور به الكل ، مواد مخدر و قمار .
2- اشتهارد به فساد اخلاقی و فحشاء.
3- ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشكی قانونی .
4- سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء، تكدی گری و قاچاق .
5- تكرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف .
قانون اصلاح ماده(1173) قانون مدنی
ماده واحده- ماده(1173) قانون مدنی بشرح زیر اصلاح می گردد:
ماده 1173- هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری كه طفل تحت حضانت اوست ، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد ، محكمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را كه برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ كند.
موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یك از والدین است :
1- اعتیاد زیان آور به الكل ، مواد مخدر و قمار .
2- اشتهار به فساد اخلاقی و فحشاء.
3- ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشكی قانونی .
4- سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء، تكدی گری و قاچاق .
5- تكرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف .
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ یازدهم آبان ماه یكهزار و سیصد و هفتاد و شش مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 14/8/1376 به تائید شورای نگهبان رسیده است .
علی اكبر ناطق نوری
رئیس مجلس شورای اسلامی
شماره:1564-ق-24/8/76
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید محمد خاتمی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
طرح اصلاح ماده(1173) قانون مدنی و الحاق دو تبصره به آن كه در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ 11/8/1376 مجلس شورای اسلامی با اصلاحاتی در عنوان و متن تصویب و به تائید شورای نگهبان رسیده است در اجرای اصل یكصد و بیست و سوم قانون اساسی به پیوست ارسال می گردد.
علی اكبر ناطق نوری
رئیس مجلس شورای اسلامی
شماره 24427-27/8/1376
وزارت دادگستری
قانون اصلاح ماده(1173) قانون مدنی كه در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ یازدهم آبان ماه یكهزار و سیصد و هفتاد و شش مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 14/8/1376 به تائید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره 1564-ق مورخ 24/8/1376 واصل گردیده است ، به پیوست جهت اجراء ابلاغ می گردد.
سید محمد خاتمی
رئیس جمهور
ماده1174- در صورتیكه بعلت طلاق یا بهر جهت دیگر ابوین طفل در یك منزل سكونت نداشته باشند هر یك از ابوین كه طفل تحت حضانت او نمی باشد حق ملاقات طفل خود را دارد تعیین زمان و مكان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه بان در صورت اختلاف بین ابوین با محكمه است .
ماده1175- طفل را نمیتوان از ابوین و یا از پدر و یا از مادری كه حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی .
ماده1176- مادر مجبور نیست كه به طفل خود شیر بدهد مگر در صورتیكه تغذیه طفل بغیر شیر مادر ممكن نباشد.
ماده1177- طفل باید مطیع ابوین خود بوده و در هر سنی كه باشد باید به آنها احترام كند.
ماده1178- ابوین مكلف هستند كه در حدود توانائی خود بتربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام كنند و نباید آنها را مهمل بگذارند.
ماده1179- ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی باستناد این حق نمیتوانند طفل خود را خارج از حدود تادیب تنبیه نمایند.
باب سوم - در ولایت قهری پدر و جد پدری
ماده1180- طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود میباشد و همچنین است طفل غیر رشید یا مجنون در صورتی كه عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد.
ماده1181- هر یك از پدر و جد پدری نسبت به اولاد ولایت دارند.
ماده1182- هر گاه طفل هم پدر و هم جد پدر داشته باشد و یكی از آنها محجور یا بعلتی ممنوع از تصرف در اموال مولی علیه گردد ولایت قانونی او ساقط می شود.
ماده1183- در كلیه امور مربوطه به اموال و حقوق مالی مولی علیه ولی نماینده قانونی او میباشد.
ماده1184- هر گاه ولی قهری طفل لیاقت اداره كردن اموال مولی علیه را نداشته باشد و یا در مورد اموال او مرتكب حیف و میل گردد بتقاضای اقربای طفل یا بتقاضای مدعی العموم بعد از ثبوت عدم لیاقت یا خیانت او در اموال مولی علیه بطرفیت مدعی العموم در محكمه حاكم یك نفر امین بولی منضم میكند همین حكم در موردی نیز جاری است كه ولی طفل بواسطه كبر سن یا مرض یا امثال آن قادر به اداره كردن اموال مولی علیه نباشد.
ماده1185- هر گاه ولی قهری طفل محجور شود مدعی العموم مكلف است مطابق مقررات راجعه بتعیین قیم قیمی برای طفل معین كند.
ماده1186- در مواردی كه برای عدم امانت ولی قهری نسبت بدارائی طفل امارات قویه موجود باشد مدعی العموم مكلف است از محكمه ابتدایی رسیدگی به عملیات او را بخواهد محكمه در این مورد رسیدگی كرده در صورتیكه عدم امانت او معلوم شد مطابق ماده 1184 رفتار می نماید.
ماده1187- هر گاه ولی قهری منحصر بواسطه غیبت یا حبس بهر علتی كه نتواند بامور مولی علیه رسیدگی كند و كسی را هم از طرف خود معین نكرده باشد حاكم یكنفر امین به پیشنهاد مدعی العموم برای تصدی و اداره اموال مولی علیه و سایر امور راجعه به او موقتا معین خواهد كرد.
ماده1188- هر یك از پدر و جد پدری بعد از وفات دیگری میتواند برای اولاد خود كه تحت ولایت او میباشند وصی معین كند تا بعد از فوت خود در نگاهداری و تربیت آنها مواظبت كرده و اموال آنها را اداره نماید.
ماده1189- هیچیك از پدر وجد پدری نمیتواند با حیات دیگری برای مولی علیه خود وصی معین كند.
ماده1190- ممكن است پدر یا جد پدری به كسی كه بسمت وصایت معین كرده اختیار تعیین وصی بعد فوت خود را برای مولی علیه بدهد.
ماده1191- اگر وصی منصوب از طرف ولی قهری به نگاهداری یا تربیت مولی علیه و یا اداره امور او اقدام نكند یا امتناع از انجام وظایف خود نماید منعزل میشود.
ماده1192- ولی مسلم نمی تواند برای امور مولی علیه خود وصی غیر مسلم معین كند.
ماده1193- همینكه طفل كبیر و رشید شد از تحت ولایت خارج میشود و اگر بعدا" سفیه یا مجنون شود قیمی برای او معین می شود.
ماده1194- پدر و جد پدری و وصی منصوب از طرف یكی از آنان ولی خاص طفل نامیده میشود.
متن قانون مدنی->قانون مدنی قسمت نهم
كتاب نهم - در خانواده
فصل سوم - در الزام به انفاق
ماده1195- احكام نفقه زوجه همانست كه بموجب فصل هشتم از باب اول از كتاب هفتم مقرر شده و بر طبق همین فصل مقرر میشود.
ماده1196- در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به اتفاق یكدیگرند.
ماده1197- كسی مستحق نفقه است كه ندار بوده و نتواند بوسیله اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد.
ماده1198- كسی ملزم به انفاق است كه متمكن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینكه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد. برای تشخیص تمكن باید كلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.
ماده1199- نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق بعهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است . هر گاه مادر هم زنده و یا قدر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقه را باید بحصه متساوی تادیه كنند.
ماده1200- نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب بعهده اولاد و اولاد اولاد است .
ماده1201- هر گاه یكنفر هم در خط عمودی صعودی و هم در خط عمودی نزولی اقارب داشته باشد كه از حیث الزام به انفاق در درجه مساوی هستند نفقه او را باید اقارب مزبور بحصه متساوی تادیه كنند بنابراین اگر مستحق نفقه پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید پدر و اولاد او متساویا" تادیه كنند بدون اینكه مادر سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید مادر و اولاد متساویا" بدهند.
ماده1202- اگر اقارب واجب النفقه متعدد باشند و منفق نتواند نفقه همه آنها را بدهد اقارب در خط عمودی نزولی مقدم بر اقارب در خط عمودی صعودی خواهند بود.
ماده1203- در صورت بودن زوجه و یك یا چند نفر واجب النفقه دیگر زوجه مقدم بر
سایرین خواهد بود.
ماده1204- نفقه اقارب عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاث البیت بقدر رفع حاجب با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق .
ماده1205- در موارد غیبت یا استنكاف از پرداخت نفقه ، چنانچه الزام كسی كه پرداخت نفقه بر عهده اوست ممكن نباشد دادگاه با مطالبه افراد واجب النفقه می تواند از اموال او به مقدار نفقه در اختیار آنها یا متكفلین مخارج قرار دهد در صورتی كه اموال منفق در اختیار نباشد مادر یا دیگری با اجازه دادگاه می توانند نفقه آنها را بعنوان قرض بپردازد و از شخص مستنكف یا غایب مطالبه كند. ( اصلاحی منتشره در روزنامه رسمی شماره 11916 بتاریخ 2/11/64 )
ماده1206- زوجه در هر حال میتواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس یا ورشكستگی شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود ولی اقارب فقط نسبت به آتیه میتوانند مطالبه نفقه نمایند.
فصل اول - در خواستگاری
ماده1034- هر زنی را كه خالی از موانع نكاح باشد می توان خواستگاری نمود.
ماده1035- وعده ازدواج ایجاد علقه زوجیت نمیكند اگر چه تمام یا قسمتی از مهریه كه بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر گردیده پرداخت شده باشد بنابراین هر یك از زن و مرد مادام كه عقد نكاح جاری نشده می تواند از وصیت امتناع كند و طرف دیگر نمی تواند بهیچوجه او را مجبور به ازدواج كرده و یا از جهت صرف امتناع از وصلت مطالبه خسارتی نماید.
ماده 1036- حذف شد.
ماده1037- هر یك از نامزدها می تواند در صورت بهم خوردن وصلت منظور هدایائی را كه بطرف دیگر یا ابوین او برای وصلت منظور داده است مطالبه كند. اگر عین هدایا موجود نباشد مستحق قیمت هدایائی خواهد بود كه عادتا نگاه داشته میشود مگر اینكه آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر تلف شده باشد.
ماده1038- مفاد ماده قبل از حیث رجوع بقیمت در موردی كه وصلت منظور در اثر فوت یكی از نامزدها بهم بخورد مجری نخواهد بود.
ماده 1039- حذف شد.
ماده1040- هر یك از طرفین میتواند برای انجام وصلت منظور از طرف مقابل تقاضا كند كه تصدیق طبیب بصحت از امراض مسریه مهم از قبیل سفلیس و سوزاك و سل ارائه دهد.
فصل دوم - قابلیت صحی برای ازدواج
ماده1041- نكاح قبل از بلوغ ممنوع است .
تبصره- عقد نكاح قبلا از بلوغ با اجازه ولی و به شرط رعایت مصلحت مولی علیه صحیح می باشد.
ماده1042- حذف شد.
ماده1043- نكاح دختری كه هنوز شوهر نكرده اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه كند اجازه او ساقط و در این صورت دختر میتواند با معرفی كامل مردی كه میخواهد با او ازدواج نماید و شرایط نكاح و مهری كه بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.
ماده1044- در صورتی كه پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آنها نیز عادتا" غیر ممكن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.
تبصره - ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می باشد.
فصل سوم - در موانع نكاح
ماده1045- نكاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است اگر چه قرابت حاصل از شبهه یا زنا باشد :
1- نكاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات هر قدر كه بالا برود.
2- نكاح با اولاد هر قدر كه پائین برود.
3- نكاح با برادر و خواهر و اولاد آنها تا هر قدر كه پائین برود.
4- نكاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات .
ماده1046- قرابت رضاعی از حیث حرمت نكاح در حكم قرابت نسبی است مشروط بر اینكه:
اولا - شیر زن از حمل مشروع حاصل شده باشد.
ثانیا - شیر مستقیما از پستان مكیده شده باشد.
ثالثا - طفل لااقل یك شبانه روز و یا 15 دفعه متوالی شیر كامل خورده باشد بدون اینكه در بین غذای دیگر یا شیر زن دیگر را بخورد.
رابعا - شیر خوردن طفل قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد.
خامسا - مقدار شیری كه طفل خورده است از یك زن و از یك شوهر باشد بنابراین اگر طفل در شبانه روز مقداری از شیر یك زن و مقداری از شیر زن دیگر بخورد موجب حرمت نمیشود اگر چه شوهر آن دو زن یكی باشد. و همچنین اگر یك زن یك دختر و یك پسر رضاعی داشته باشد كه هر یك را از شیر متعلق بشوهر دیگر شیر داده باشد آن پسر و یا آن دختر برادر و خواهر رضاعی نبوده و ازدواج بین آنها از این حیث ممنوع نمیباشد.
ماده1047- نكاح بین اشخاص ذیل بواسطه مصاهره ممنوع دائمی است :
1- بین مرد و مادر و جدات زن او از هر درجه كه باشد اعم از نسبی و رضاعی.
2- بین مرد و زنی كه سابقا زن پدر و یا زن یكی از اجداد یا زن پسر یا زن یكی از احفاد او بوده است هر چند قرابت رضاعی باشد.
3- بین مرد با اناث از اولاد زن از هر درجه كه باشد ولو رضاعی مشروط بر اینكه بین زن و شوهر زناشویی واقع شده باشد.
ماده1048- جمع بین دو خواهر ممنوع است اگر چه بعقد منقطع باشد.
ماده1049- هیچكس نمیتواند دختر برادر زن و یا دختر خواهر زن خود را بگیرد مگر با اجازه زن خود.
ماده1050- هر كس زن شوهر دار را با علم بوجود علقه زوجیت و حرمت نكاح و یا زنی را كه در عده طلاق یا در عده وفات است با علم بعده و حرمت نكاح برای خود عقد كند عقد باطل و آن زن مطلقا بر آن شخص حرام موبد میشود.
ماده1051- حكم مذكور در ماده فوق در موردی نیز جاری است كه عقد از روی جهل بتمام یا یكی از امور مذكوره فوق بوده و نزدیكی هم واقع شده باشد در صورت جهل و عدم وقوع نزدیكی عقد باطل ولی حرمت ابدی حاصل نمیشود.
ماده1052- تفریقی كه بالعان حاصل میشود موجب حرمت ابدی است .
ماده1053- عقد در حال احرام باطل است و با علم بحرمت موجب حرمت ابدی است .
ماده1054- زنای با زن شوهر دار یا زنی كه در عده و رجعیه است موجب حرمت ابدی است .
ماده1055- نزدیكی بشبهه و زنا اگر سابق بر نكاح باشد از حیث مانعیت نكاح در حكم نزدیكی با نكاح صحیح است ولی مبطل نكاح سابق نیست .
ماده1056- اگر كسی با پسری عمل شنیع كند نمیتواند مادر یا خواهر یا دختر او را تزویج كند.
ماده1057- زنی كه سه مرتبه متوالی زوجه یكنفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام میشود مگر اینكه بعقد دائم بزوجیت مرد دیگری در آمده و پس از وقوع نزدیكی با او بواسطه طلاق یا فسخ یا فوت فراق حاصل شده باشد.
ماده1058- زن هر شخصی كه به نه طلاق كه شش تای آن عددی است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام موبد میشود.
ماده1059- نكاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست .
ماده1060- ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجه در مواردی هم كه مانع قانونی ندارد موكول به اجازه مخصوص از طرف دولت است .
ماده1061- دولت میتواند ازدواج بعضی از مستخدمین و مامورین رسمی و محصلین دولتی را با زنی كه تبعه خارجه باشد موكول به اجازه مخصوص نماید.
فصل چهارم - شرایط صحت نكاح
ماده1062- نكاح واقع میشود به ایجاب و قبول بالفاظی كه صریحا دلالت بر قصد ازدواج نماید.
ماده1063- ایجاب و قبول ممكنست از طرف خود مرد و زن صادر شود و یا از طرف اشخاصی كه قانونا حق عقد دارند.
ماده1064- عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.
ماده1065- توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است .
ماده1066- هر گاه یكی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد باشاره از طرف لال نیز واقع میشود مشروط بر اینكه بطور وضوح حاكی از انشاء عقد باشد.
ماده1067- تعیین زن و شوهر بنحوی كه برای هیچیك از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نكاح است .
ماده1068- تعلیق در عقد موجب بطلان است .
ماده1069- شرط خیار فسخ نسبت بعقد نكاح باطل است ولی در نكاح دائم شرط خیار نسبت به صداق جایز است مشروط بر اینكه مدت آن معین باشد و بعد از فسخ مثل آنست كه اصلا مهر ذكر نشده باشد.
ماده1070- رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هر گاه مكره بعد از زوال كره عقد را اجازه كند نافذ است مگر اینكه اكراه بدرجه بوده كه عاقد فاقد قصد باشد.
فصل پنجم - وكالت در نكاح
ماده1071- هر یك از مرد و زن می تواند برای عقد نكاح وكالت بغیر دهد.
ماده1072- در صورتیكه وكالت بطور اطلاق داده شود وكیل نمی تواند موكله را برای خود تزویج كند مگر اینكه این اذن صریحا باو داده شده باشد.
ماده1073- اگر وكیل از آنچه كه موكل راجع بشخص یا مهر یا خصوصیات دیگر معین كرده تخلف كند صحت عقد متوقف بر تنفیذ موكل خواهد بود.
ماده1074- حكم ماده فوق در موردی نیز جاری است كه وكالت بدون قید بوده و وكیل مراعات مصلحت موكل را نكرده باشد.
فصل ششم - در نكاح منقطع
ماده1075- نكاح وقتی منقطع است كه برای مدت معینی واقع شده باشد.
ماده1076- مدت نكاح منقطع باید كاملا معین شود.
ماده1077- در نكاح منقطع احكام راجع بوراثت زن و به مهر او همانست كه در باب ارث و در فصل آتی مقرر شده است .
فصل هفتم- در مهر
ماده1078- هر چیزی را كه مالیت داشته و قابل تملك نیز باشد می توان مهر قرار داد.
ماده1079- مهر باید بین طرفین تا حدی كه رفع جهالت آنها بشود معلوم باشد.
ماده1080- تعیین مقدار مهر منوط بتراضی طرفین است .
ماده1081- اگر در عقد نكاح شرط شود كه در صورت عدم تادیه مهر در مدت معین نكاح باطل خواهد بود نكاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است .
ماده1082- بمجرد عقد ، زن مالك مهر می شود میتواند هر نوع تصرفی كه بخواهد در آن بنماید.
ماده1083- برای تادیه تمام یا قسمتی از مهر می توان مدت یا اقساطی قرار داد.
ماده1084- هر گاه مهر عین معین باشد و معلوم گردد قبل از عقد معیوب بوده و یا بعد از عقد و قبل از تسلیم عیوب و یا تلف شود شوهر ضامن عیب و تلف است .
ماده1085- زن می تواند تا مهر باو تسلیم نشده از ایفاء وظایفی كه در مقابل شوهر دارد امتناع كند مشروط بر اینكه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.
ماده1086- اگر زن قبل از اخذ مهر باختیار خود بایفاء وظائفی كه در مقابل شوهر دارد قیام نمود دیگر نمی تواند از حكم ماده قبل استفاده كند معذالك حقی كه برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.
ماده1087- اگر در نكاح دائم مهر ذكر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نكاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از عقد مهر را بتراضی معین كنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آنها نزدیكی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود .
ماده1088- در مورد ماده قبل اگر یكی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیكی بمیرد زن مستحق هیچگونه مهری نیست .
ماده1089- ممكن است اختیار تعیین مهر بشوهر یا شخص ثالثی داده شود در این صورت شوهر یا شخص ثالث می تواند مهر را هر قدر بخواهد معین كند.
ماده1090- اگر اختیار تعیین مهر به زن داده شود زن نمیتواند بیشتر از مهرالمثل معین نماید.
ماده1091- برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقران اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود.
ماده1092- هر گاه شوهر قبل از نزدیكی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلا داده باشد حق دارد مازاد از نصف را عینا یا مثلا یا قیمتا استرداد كند.
ماده1093- هر گاه مهر در عقد ذكر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیكی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود.
ماده1094- برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می شود.
ماده1095- در نكاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است .
ماده1096- در نكاح منقطع موت زن در اثناء مدت موجب سقوط مهر نمیشود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیكی نكند.
ماده1097- در نكاح منقطع هر گاه شوهر قبل از نزدیكی تمام مدت نكاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد.
ماده1098- در صورتی كه عقد نكاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیكی واقع نشده زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته شوهر میتواند آن را استرداد نماید.
ماده1099- در صورت جهل زن بفساد نكاح و وقوع نزدیكی زن مستحق مهرالمثل است .
ماده1100- در صورتیكه مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملك غیر باشد در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر اینكه صاحب مال اجازه نماید.
ماده1101- هر گاه عقد نكاح قبل از نزدیكی بجهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد مگر در صورتیكه موجب فسخ ، عنن باشد كه در این صورت با وجود فسخ نكاح زن مستحق نصف مهر است .
فصل هشتم - در حقوق و تكالیف زوجین نسبت بیكدیگر
ماده1102- همینكه نكاح بطور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تكالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار میشود.
ماده1103- زن و شوهر مكلف بحسن معاشرت با یكدیگرند.
ماده1104- زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود بیكدیگر معاضدت نمایند.
ماده1105- در روابط زوجین ریاست خانواده از خصائص شوهر است .
ماده1106- در عقد دائم نفقه زن بعهده شوهر است .
ماده1107- نفقه عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاث البیت كه بطور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن بداشتن خادم یا احتیاج او بواسطه مرض یا نقصان اعضاء.
ماده1108- هر گاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع كند مستحق نفقه نخواهد بود.
ماده1109- نفقه مطلقه رجعیه در زمان عده بر عهده شوهر است مگر اینكه طلاق در حال نشوز واقع شده باشد لیكن اگر عده از جهت فسخ نكاح یا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود كه در اینصورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت .
ماده1110- در عده وفات زن حق نفقه ندارد.
ماده1111- زن میتواند در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه بمحكمه رجوع كند در اینصورت محكمه میزان نفقه را معین و شوهر را بدادن آن محكوم خواهد كرد.
ماده1112- اگر اجراء حكم مذكور در ماده قبل ممكن نباشد مطابق ماده1129 رفتار خواهد شد.
ماده1113- در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر اینكه شرط شده یا آنكه عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.
ماده1114- زن باید در منزلی كه شوهر تعیین میكند سكنی نماید مگر آنكه اختیار تعیین منزل بزن داده شده باشد.
ماده1115- اگر بودن زن با شوهر در یك منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن میتواند مسكن علیحده اختیار كند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محكمه حكم بازگشت بمنزل شوهر نخواهد داد و مادام كه زن در بازگشتن بمنزل مزبور معذور است نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.
ماده1116- در مورد ماده فوق مادام كه محاكمه بین زوجین خاتمه نیافته محل سكنای زن بتراضی طرفین معین می شود و در صورت عدم تراضی محكمه با جلب نظر اقربای نزدیك طرفین منزل زنرا معین خواهد نمود و در صورتیكه اقربائی نباشد خود محكمه محل مورد اطمینانی را معین خواهد كرد.
ماده1117- شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی كه منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع كند.
ماده1118- زن مستقلا می تواند در دارائی خود هر تصرفی را كه می خواهد بكند.
ماده1119- طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی كه مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنماید مثل اینكه شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غائب شود یا ترك انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوءقصد كند یا سوء رفتاری نماید كه زندگانی آنها با یكدیگر غیر قابل تحمل شود زن وكیل و وكیل در توكیل باشد كه پس از اثبات تحقق شرط در محكمه و صدور حكم نهایی خود را مطلقه سازد.
باب دوم - در انحلال عقد نكاح
ماده1120- عقد نكاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می- شود.
فصل اول - در مورد امكان فسخ نكاح
ماده1121- جنون هر یك از زوجین بشرط استقرار اعم از اینكه مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است .
ماده1122- عیوب ذیل در مرد كه مانع از ایفاء وظیفه زناشوئی باشد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:
1- عنن بشرط اینكه بعد از گذشتن مدت یكسال از تاریخ رجوع زن به حاكم رفع نشود .
2- خصاء
3- عنن به شرط اینكه ولو یكبار عمل زناشوئی را انجام نداده باشد.
4- مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه ای كه قادر به عمل زناشوئی نباشد.
ماده1123- عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود :
1- قرن .
2- جذام .
3- برص .
4- افضاء
5- زمین گیری.
6- نابینائی از هر دو چشم .
ماده1124- عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است كه عیب مزبور در حال عقد وجود داشته است .
ماده1125- جنون و عنن در مرد هر گاه بعد از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.
ماده1126- هر یك از زوجین كه قبل از عقد عالم بامراض مذكوره در طرف دیگر بوده بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت .
ماده1127- هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یكی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت كه از نزدیكی با او امتناع نماید و امتناع بعلت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود.
ماده1128- هر گاه در یكی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود كه طرف مذكور فاقد وصف مقصود بود برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذكور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد.
ماده1129- در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه و عدم امكان اجراء حكم محكمه و الزام او بدادن نفقه زن میتواند برای طلاق بحاكم رجوع كند و حاكم شوهر او را اجبار بطلاق مینماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه .
ماده1130- در مورد زیر زن میتواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید در صورتیكه برای محكمه ثابت شود كه دوام زوجیت موجب عسر و حرج است میتواند برای جلوگیری از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورت میسر نشدن به اذن حاكم شرع طلاق داده میشود.
ماده1131- خیار فسخ فوری است و اگر طرفی كه حق فسخ دارد بعد از اطلاع بعلت فسخ نكاح را فسخ نكند خیار او ساقط میشود بشرط اینكه علم بحق فسخ و فوریت آن داشته باشد تشخیص مدتیكه برای امكان استفاده از خیار لازم بوده بنظر عرف و عادت است .
ماده1132- در فسخ نكاح رعایت ترتیباتی كه برای طلاق مقرر است شرط نیست .
فصل دوم - در طلاق
مبحث اول - در كلیات
ماده1133- مرد میتواند هر وقت كه بخواهد زن خود را طلاق دهد.
ماده1134- طلاق باید بصیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل كه طلاق را بشنوند واقع گردد.
ماده1135- طلاق باید منجر باشد و طلاق معلق بشرط باطل است .
ماده1136- طلاق دهنده باید بالغ و عادل و قاصد و مختار باشد .
ماده1137- ولی مجنون دائمی میتواند در صورت مصلحت مولی علیه زن او را طلاق دهد.
ماده1138- ممكن است صیغه طلاق را بتوسط وكیل اجرا نمود.
ماده1139- طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه بانقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود.
ماده1140- طلاق زن در مدت عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نیست مگر اینكه زن حامل باشد یا طلاق قبل از نزدیكی با زن واقع شود یا شوهر غائب باشد بطوری كه اطلاع از عادت زنانگی بودن زن نتواند حاصل كند.
ماده1141- طلاق در طهر مواقعه صحیح نیست مگر اینكه زن یائسه یا حامل باشد.
ماده1142- طلاق زنی كه با وجود اقتضای سن عادت زنانگی نمی شود وقتی صحیح است كه از تاریخ آخرین نزدیكی با زن سه ماه گذشته باشد.
مبحث دوم - در اقسام طلاق
ماده1143- طلاق بر دو قسم است : بائن و رجعی
ماده1144- در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست .
ماده1145- در موارد ذیل طلاق بائن است :
1- طلاقیكه قبل از نزدیكی واقع شود.
2- طلاق یائسه .
3- طلاق خلع و مبارات مادام كه زن رجوع بعوض نكرده باشد.
4- سومین طلاق كه بعد از سه وصلت متوالی بعمل آید اعم از اینكه وصلت در نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نكاح جدید .
ماده1146- طلاق خلع آنستكه زن بواسطه كراهتی كه از شوهر خود دارد در مقابل مالی كه بشوهر می دهد طلاق بگیرد اعم از اینكه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا كمتر از مهر باشد.
ماده1147- طلاق مبارات آنستكه كراهت از طرفین باشد ولی در این صورت عوض باید زائد بر میزان مهر نباشد.
ماده1148- در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است .
ماده1149- رجوع در طلاق بهر لفظ یا فعلی حاصل می شود كه دلالت بر رجوع كند مشروط بر اینكه مقرون بقصد رجوع باشد.
مبحث سوم - در عده
ماده1150- عده عبارت است از مدتی كه تا انقضای آن زنی كه عقد نكاح او منحل شده است نمیتواند شوهر دیگر اختیار كند.
ماده1151- عده طلاق و عده فسخ نكاح سه طهر است مگر اینكه زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند كه در این صورت عده او سه ماه است .
ماده1152- عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد نكاح منقطع در غیر حامل دو طهر است مگر اینكه زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند كه در اینصورت چهل و پنج روز است .
ماده1153- عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است .
ماده1154- عده وفات چه در دائم و چه در منقطع در هر حال چهار ماه و ده روز است مگر اینكه زن حامل باشد كه در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است مشروط بر اینكه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد والا مدت عده همان چهار ماه و ده روز خواهد بود.
ماده1155- زنی كه بین او و شوهر خود نزدیكی واقع نشده و همچنین زن یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نكاح ولی عده وفات در هر مورد باید رعایت شود.
ماده1156- زنی كه شوهر او غایب مفقودالاثر بوده و حاكم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگاهدارد.
ماده1157- زنی كه به شبهه با كسی نزدیكی كند باید عده طلاق نگاهدارد.
كتاب هشتم - در اولاد
باب اول -در نسب
ماده1158- طفل متولد در زمان زوجیت ملحق به شوهر است مشروط بر اینكه از تاریخ نزدیكی تا زمان تولد كمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد.
ماده1159- هر طفلی كه بعد از انحلال نكاح متولد شود ملحق به شوهر است مشروط بر اینكه مادر هنوز شوهر نكرده و از تاریخ انحلال نكاح تا روز ولادت طفل بیش از دو ماه نگذشته باشد مگر آن كه ثابت شود كه از تاریخ نزدیكی تا زمان ولادت كمتر از شش ماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.
ماده1160- در صورتیكه عقد نكاح پس از نزدیكی منحل شود و زن مجددا شوهر كند و طفلی از او متولد گردد طفل بشوهری ملحق می شود كه مطابق مواد قبل الحاق او به آن شوهر ممكن است در صورتی كه مطابق مواد قبل الحاق طفل بهر دو شوهر ممكن باشد طفل ملحق بشوهر دوم است مگر آنكه امارات قطعیه بر خلاف آن دلالت كند.
ماده1161- در مورد مواد قبل هر گاه شوهر صریحا یا ضمنا اقرار به ابوت خود نموده باشد دعوی نفی ولد از او مسموع نخواهد بود.
ماده1162- در مورد مواد قبل دعوی نفی ولد باید در مدتیكه عادتا پس از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل برای امكان اقامه دعوی كافی می باشد اقامه گردد و در هر حال دعوی مزبور پس از انقضاء دو ماه از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل مسموع نخواهد بود.
ماده1163- در موردیكه شوهر مطلع از تاریخ حقیقی تولد طفل نبوده و تاریخ تولد را برای او مشتبه نموده باشند بنوعی كه موجب الحاق طفل به او باشد و بعدها شوهر از تاریخ حقیقی تولد مطلع شود مدت مرور زمان دعوی نفی دو ماه از تاریخ كشف خدعه خواهد بود.
ماده1164- احكام مواد قبل در مورد طفل متولد از نزدیكی به شبهه نیز جاری است اگر چه مادر طفل مشتبه نباشد.
ماده1165- طفل متولد از نزدیكی بشبهه فقط ملحق بطرفی می شود كه در اشتباه بوده و در صورتیكه هر دو در اشتباه بودهاند ملحق بهر دو خواهد بود.
ماده1166- هر گاه بواسطه وجود مانعی نكاح بین ابوین طفل باطل باشد نسبت طفل بهر یك از ابوین كه جاهل بر وجود مانع بوده مشروع و نسبت بدیگری نامشروع خواهد بود. در صورت جهل هر دو نسب طفل نسبت بهر دو مشروع است .
ماده1167- طفل متولد از زنا ملحق به زانی نمیشود.
باب دوم - در نگاهداری و تربیت اطفال
ماده1168- نگاهداری اطفال هم حق و هم تكلیف ابوین است .
ماده1169- برای نگاهداری طفل مادر تا دو سال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت پس از انقضاء اینمدت حضانت با پدر است مگر نسبت باطفال اناث كه تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود.
شماره : 0101/32130
تاريخ : 10/9/1382
طرح «اصلاح ماده 1169 قانون مدني مصوب 1314 (حضانت طفل)» مصوب مورخ 6/5/1381 مجلس شوراي اسلامي كه مورد ايراد شوراي نگهبان قرار گرفته و در اجراي اصل يكصد و دوازدهم (112) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به مجمع تشخيص مصلحت نظام ارجاع گرديده بود ، در جلسه رسمي مجمع به شرح ماده واحده ذيل به تصويب رسيد .
ماده واحده : براي حضانت و نگهداري طفلي كه ابوين او جدا از يكديگر زندگي مي كنند ، مادر تا سن 7 سالگي اولويت دارد و پس از آن با پدر است .
تبصره : بعد از هفت سالگي در صورت حدوث اختلاف ، حضانت طفل با رعايت مصلحت كودك به تشخيص دادگاه مي باشد .
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده و يك تبصره در اجراي اصل يكصد و دوازدهم (112) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در جلسه روز شنبه مورخ هشتم آذرماه يكهزار و سيصد و هشتاد و دو شوراي مجمع تشخيص مصلحت نظام به تصويب رسيد .
ماده1170- اگر مادر در مدتیكه حضانت طفل با او است مبتلا بجنون شود یا بدیگری شوهر كند حق حضانت با پدر خواهد بود.
ماده1171- در صورت فوت یكی از ابوین حضانت طفل با آنكه زنده است خواهد بود هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین كرده باشد.
ماده1172- هیچیك از ابوین حق ندارند در مدتیكه حضانت طفل بعهده آنها است از نگاهداری او امتناع كند در صورت امتناع یكی از ابوین حاكم باید بتقاضای دیگری یا تقاضای قیم یا یكی از اقربا و یا بتقاضای хЯعی المعموم نگاهداری طفل را بهر یك از ابوین كه حضانت بعهده او است الزام كند و در صورتی كه الزام ممكن یا موثر نباشد حضانت را بخرج پدر و هر گاه پدر فوت شده باشد بخرج مادر تامین كند.
ماده(1173) در تاریخ 11/6/76 بشرح زیر اصلاح می گردد:
ماده1173- هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری كه طفل تحت حضانت اوست ، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد ، محكمه میتواند بتقاضای اقربای طفل یا بتقاضای قیم او یا بتقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را كه برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ كند.
موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یك از والدین است :
1- اعتیاد زیان آور به الكل ، مواد مخدر و قمار .
2- اشتهارد به فساد اخلاقی و فحشاء.
3- ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشكی قانونی .
4- سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء، تكدی گری و قاچاق .
5- تكرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف .
قانون اصلاح ماده(1173) قانون مدنی
ماده واحده- ماده(1173) قانون مدنی بشرح زیر اصلاح می گردد:
ماده 1173- هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری كه طفل تحت حضانت اوست ، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد ، محكمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را كه برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ كند.
موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یك از والدین است :
1- اعتیاد زیان آور به الكل ، مواد مخدر و قمار .
2- اشتهار به فساد اخلاقی و فحشاء.
3- ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشكی قانونی .
4- سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء، تكدی گری و قاچاق .
5- تكرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف .
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ یازدهم آبان ماه یكهزار و سیصد و هفتاد و شش مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 14/8/1376 به تائید شورای نگهبان رسیده است .
علی اكبر ناطق نوری
رئیس مجلس شورای اسلامی
شماره:1564-ق-24/8/76
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید محمد خاتمی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
طرح اصلاح ماده(1173) قانون مدنی و الحاق دو تبصره به آن كه در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ 11/8/1376 مجلس شورای اسلامی با اصلاحاتی در عنوان و متن تصویب و به تائید شورای نگهبان رسیده است در اجرای اصل یكصد و بیست و سوم قانون اساسی به پیوست ارسال می گردد.
علی اكبر ناطق نوری
رئیس مجلس شورای اسلامی
شماره 24427-27/8/1376
وزارت دادگستری
قانون اصلاح ماده(1173) قانون مدنی كه در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ یازدهم آبان ماه یكهزار و سیصد و هفتاد و شش مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 14/8/1376 به تائید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره 1564-ق مورخ 24/8/1376 واصل گردیده است ، به پیوست جهت اجراء ابلاغ می گردد.
سید محمد خاتمی
رئیس جمهور
ماده1174- در صورتیكه بعلت طلاق یا بهر جهت دیگر ابوین طفل در یك منزل سكونت نداشته باشند هر یك از ابوین كه طفل تحت حضانت او نمی باشد حق ملاقات طفل خود را دارد تعیین زمان و مكان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه بان در صورت اختلاف بین ابوین با محكمه است .
ماده1175- طفل را نمیتوان از ابوین و یا از پدر و یا از مادری كه حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی .
ماده1176- مادر مجبور نیست كه به طفل خود شیر بدهد مگر در صورتیكه تغذیه طفل بغیر شیر مادر ممكن نباشد.
ماده1177- طفل باید مطیع ابوین خود بوده و در هر سنی كه باشد باید به آنها احترام كند.
ماده1178- ابوین مكلف هستند كه در حدود توانائی خود بتربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام كنند و نباید آنها را مهمل بگذارند.
ماده1179- ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی باستناد این حق نمیتوانند طفل خود را خارج از حدود تادیب تنبیه نمایند.
باب سوم - در ولایت قهری پدر و جد پدری
ماده1180- طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود میباشد و همچنین است طفل غیر رشید یا مجنون در صورتی كه عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد.
ماده1181- هر یك از پدر و جد پدری نسبت به اولاد ولایت دارند.
ماده1182- هر گاه طفل هم پدر و هم جد پدر داشته باشد و یكی از آنها محجور یا بعلتی ممنوع از تصرف در اموال مولی علیه گردد ولایت قانونی او ساقط می شود.
ماده1183- در كلیه امور مربوطه به اموال و حقوق مالی مولی علیه ولی نماینده قانونی او میباشد.
ماده1184- هر گاه ولی قهری طفل لیاقت اداره كردن اموال مولی علیه را نداشته باشد و یا در مورد اموال او مرتكب حیف و میل گردد بتقاضای اقربای طفل یا بتقاضای مدعی العموم بعد از ثبوت عدم لیاقت یا خیانت او در اموال مولی علیه بطرفیت مدعی العموم در محكمه حاكم یك نفر امین بولی منضم میكند همین حكم در موردی نیز جاری است كه ولی طفل بواسطه كبر سن یا مرض یا امثال آن قادر به اداره كردن اموال مولی علیه نباشد.
ماده1185- هر گاه ولی قهری طفل محجور شود مدعی العموم مكلف است مطابق مقررات راجعه بتعیین قیم قیمی برای طفل معین كند.
ماده1186- در مواردی كه برای عدم امانت ولی قهری نسبت بدارائی طفل امارات قویه موجود باشد مدعی العموم مكلف است از محكمه ابتدایی رسیدگی به عملیات او را بخواهد محكمه در این مورد رسیدگی كرده در صورتیكه عدم امانت او معلوم شد مطابق ماده 1184 رفتار می نماید.
ماده1187- هر گاه ولی قهری منحصر بواسطه غیبت یا حبس بهر علتی كه نتواند بامور مولی علیه رسیدگی كند و كسی را هم از طرف خود معین نكرده باشد حاكم یكنفر امین به پیشنهاد مدعی العموم برای تصدی و اداره اموال مولی علیه و سایر امور راجعه به او موقتا معین خواهد كرد.
ماده1188- هر یك از پدر و جد پدری بعد از وفات دیگری میتواند برای اولاد خود كه تحت ولایت او میباشند وصی معین كند تا بعد از فوت خود در نگاهداری و تربیت آنها مواظبت كرده و اموال آنها را اداره نماید.
ماده1189- هیچیك از پدر وجد پدری نمیتواند با حیات دیگری برای مولی علیه خود وصی معین كند.
ماده1190- ممكن است پدر یا جد پدری به كسی كه بسمت وصایت معین كرده اختیار تعیین وصی بعد فوت خود را برای مولی علیه بدهد.
ماده1191- اگر وصی منصوب از طرف ولی قهری به نگاهداری یا تربیت مولی علیه و یا اداره امور او اقدام نكند یا امتناع از انجام وظایف خود نماید منعزل میشود.
ماده1192- ولی مسلم نمی تواند برای امور مولی علیه خود وصی غیر مسلم معین كند.
ماده1193- همینكه طفل كبیر و رشید شد از تحت ولایت خارج میشود و اگر بعدا" سفیه یا مجنون شود قیمی برای او معین می شود.
ماده1194- پدر و جد پدری و وصی منصوب از طرف یكی از آنان ولی خاص طفل نامیده میشود.
متن قانون مدنی->قانون مدنی قسمت نهم
كتاب نهم - در خانواده
فصل سوم - در الزام به انفاق
ماده1195- احكام نفقه زوجه همانست كه بموجب فصل هشتم از باب اول از كتاب هفتم مقرر شده و بر طبق همین فصل مقرر میشود.
ماده1196- در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به اتفاق یكدیگرند.
ماده1197- كسی مستحق نفقه است كه ندار بوده و نتواند بوسیله اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد.
ماده1198- كسی ملزم به انفاق است كه متمكن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینكه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد. برای تشخیص تمكن باید كلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.
ماده1199- نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق بعهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است . هر گاه مادر هم زنده و یا قدر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقه را باید بحصه متساوی تادیه كنند.
ماده1200- نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب بعهده اولاد و اولاد اولاد است .
ماده1201- هر گاه یكنفر هم در خط عمودی صعودی و هم در خط عمودی نزولی اقارب داشته باشد كه از حیث الزام به انفاق در درجه مساوی هستند نفقه او را باید اقارب مزبور بحصه متساوی تادیه كنند بنابراین اگر مستحق نفقه پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید پدر و اولاد او متساویا" تادیه كنند بدون اینكه مادر سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید مادر و اولاد متساویا" بدهند.
ماده1202- اگر اقارب واجب النفقه متعدد باشند و منفق نتواند نفقه همه آنها را بدهد اقارب در خط عمودی نزولی مقدم بر اقارب در خط عمودی صعودی خواهند بود.
ماده1203- در صورت بودن زوجه و یك یا چند نفر واجب النفقه دیگر زوجه مقدم بر
سایرین خواهد بود.
ماده1204- نفقه اقارب عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاث البیت بقدر رفع حاجب با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق .
ماده1205- در موارد غیبت یا استنكاف از پرداخت نفقه ، چنانچه الزام كسی كه پرداخت نفقه بر عهده اوست ممكن نباشد دادگاه با مطالبه افراد واجب النفقه می تواند از اموال او به مقدار نفقه در اختیار آنها یا متكفلین مخارج قرار دهد در صورتی كه اموال منفق در اختیار نباشد مادر یا دیگری با اجازه دادگاه می توانند نفقه آنها را بعنوان قرض بپردازد و از شخص مستنكف یا غایب مطالبه كند. ( اصلاحی منتشره در روزنامه رسمی شماره 11916 بتاریخ 2/11/64 )
ماده1206- زوجه در هر حال میتواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس یا ورشكستگی شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود ولی اقارب فقط نسبت به آتیه میتوانند مطالبه نفقه نمایند.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: حقوق خانواده ، ، متن قوانین ، ،
برچسبها: